کدام مسوولیت اجتماعی حیاتیتر است؟
قسمت بیست و نهم

به عنوان مثال، شرکتی که با تمام توان در مسیر مسوولیتهای اجتماعی گام برمیدارد، همچنان ممکن است برخی آسیبهای حیاتی به جامعه وارد کند یا برای دستیابی به سودآوری، برخی هزینههای پنهان خود را به جامعه تحمیل کند. نتیجه آن میشود که بسیاری اوقات در تلاش برای توجه به مسائل مهم، مسائل حیاتی فراموش میشوند.
یکی از دلایل فراموشی مسائل حیاتی در مسوولیت اجتماعی، توجه ناکافی به آنهاست. به عنوان مثال، رسانههای اجتماعی همواره اهمیت انرژیهای تجدیدپذیر را به ما گوشزد میکنند و طبیعی است که ذهن ما هم توجه بیشتری به این همه تبلیغات کند. اما صحبت از سلامت روانی، دموکراسی و افراطگرایی بسیار محدودتر است. آیا به این موضوع توجه کردهاید که محصولات و خدمات اصلی بسیاری از شرکتها به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقشی در تقویت یا تضعیف این مسائل حیاتی دارند؟
البته که نمیتوان رسانههای اجتماعی را مقصر یا دستکم تنها مقصر این وضعیت دانست. شاید یکی از دلایل این وضعیت، نوعی فرهنگ مدرن کسبوکار است که بر جلب اعتماد ذینفعان، سودآوری و منافع کوتاهمدت استوار شده است.
بنابراین حتی در صنایع بحثبرانگیز و پر مناقشه شاهد کمتوجهی و سکوت درباره مسائل حیاتی آنها هستیم و استراتژیهای پایداری بر مسائل کماهمیتتر و جذابتر متمرکز شدهاند. البته این غفلت از مسائل حیاتی میتواند نوعی ریشه روانشناختی و انسانشناختی نیز داشته باشد. انگار به طور کلی ذهن انسان، موضوعات جدیدتر و جذابتر را بهتر میبیند.
شرکتهای خردهفروشی، الزامات زیستمحیطی مختلفی را بهویژه از نظر بستهبندی محصولات به تامینکنندگان خود دیکته میکنند، ولی اغلب اهمیت نمیدهند که آیا تامینکنندگانشان حقوق کافی به کارکنان خود میدهند یا خیر. تولیدکنندگان تنقلات بر انتخاب مصرفکنندگان تاکید میکنند ولی این موضوع را به رسمیت نمیشناسند که محصولات آنها برای اعتیادآور بودن طراحی شدهاند.
در هیاهوی مسوولیت اجتماعی، فقط آن دسته از مسائل مورد توجه قرار میگیرد که شرکتها بتوانند با افتخار آن را جایی بنویسند یا دربارهاش فخر بفروشند.
برای شرکتها به رسمیت شناختن چالشهای حیاتی مدل کسبوکار و چاره اندیشیدن برای آن، چندان مرسوم نیست. آن دسته از شرکتها هم که چنین میکنند، اغلب در شرایط مرگ و زندگی قرار دارند و به سختی برای بقا در حوزهای مخاطرهآمیز تلاش میکنند. به عنوان مثال، شرکت سیگارسازی «فیلیپ موریس» با آنکه همچنان با انتقادات زیادی مواجه است، مسیر خود را اندکی از سایر شرکتهای فعال این صنعت جدا کرده و دستکم ریسکهای ناشی از مصرف توتون و تنباکو را به رسمیت شناخته است.
جنیفر ماتلس، مدیرکل پایداری شرکت فیلیپ موریس (PMI) در این باره میگوید: «فشار رسواییهای مسوولیت اجتماعی میتواند چنان سهمگین باشد که یک شرکت به این نتیجه برسد که نیازمند صحبت کردن درباره ریسکها، فرصتها و اثرات فعالیت بر جامعه است.»
او ادامه میدهد: «به طور سنتی، شرکتهای صنعت دخانیات علاقه داشتند بر دستهای از موضوعات پایداری مانند کاهش آلایندگی گازهای گلخانهای و شرایط کارکنان زنجیره تامین متمرکز شوند که چندان ملموس نیستند. اما ملموسترین مسأله این صنعت، اثرات محصولات اصلی آنها بر سلامت مشتریان است.
باید گفت که اگر شرکتی در این صنعت علاقهمند به مسوولیت اجتماعی است، هر مسالهای به جز سلامت را باید کنار بگذارد. چنین شرکتی باید تمام تمرکز خود را روی سلامت بگذارد و با گزارشهای شفاف نشان دهد که اثرات محصولات آنها بر سلامت مشتریان و جامعه چیست و چگونه استراتژی پایداری آنها، در حال بهبود این وضعیت است.
بهعنوان وکیل حقوق بشر، پیشنهاد شغلی این شرکت را پذیرفتم، زیرا در آن فرصتی برای ایجاد تحول در کسبوکار و پرداختن به مسالهای حیاتی دیدم. کار من نقشی محوری در استراتژیهای شرکت دارد و به من این توانایی را میدهد که بر مشوقهای سازمانی و تصمیمگیری درباره اختصاص بودجه اثر بگذارم.»
اورستد (Ørsted) یکی دیگر از شرکتهایی است که با تمرکز بر مسوولیتهای اجتماعی حیاتی، خود را از دیگران متمایز ساخته است.
این شرکت حوزه انرژی اروپا که اتکای زیادی به زغالسنگ داشت، سال ۲۰۰۹ وعده داد که به استقبال سوختهای تجدیدپذیر میرود. این شرکت هماکنون سازنده و بهرهبردار نیروگاههای بادی مستقر در خشکی و دریا، نیروگاههای خورشیدی، نیروگاههای انرژی زیستی (bioenergy) و تاسیسات ذخیرهسازی انرژی است.
برخی از شرکتها در بحثبرانگیزترین صنایع و حوزههای اقتصادی، به این جهت استراتژیهای پایداری پیشرفتهای در پیش گرفتهاند که به دنبال جبران سوءمدیریتهای تاریخی و اثرات منفی خود بر جامعه هستند. اما حتی اگر کسبوکار شما با بحثها و مناقشات کمتری مواجه است، باز هم فرصت این را دارید که از شرکتهای تحولآفرین مطالب بسیاری بیاموزید؛ شرکتهایی که به جای پرداختن به مسائل جزئی یا فقط مهم پایداری، مستقیم سراغ حیاتیترین و ملموسترین مسائل صنعت یا مدل کسبوکار خود رفتهاند.
برگرفته از کتاب: زمین مرتفع / نوشته آلیسون تیلور