کدام شرکتها به تعادل کار/ زندگی بیشتر اهمیت میدهند؟

دادههای کالچرایکس نشان میدهد در حالی که شرکتها غالبا دارای فرهنگ «خوب» یا «بد» توصیف میشوند، این مفهوم ابعاد زیادی دارد. این به آن معناست که شرکتها میتوانند در پرورش برخی جنبههای فرهنگ خود موفق باشند، در حالی که در دیگر جنبهها شکست بخورند.
برای سنجش فرهنگ سازمانی، شرکت کالچرایکس ابتدا ثبت نظر ناشناس کارکنان را که در وبسایت بررسی محل کار گلسدور منتشر شده، گردآوری میکند.
در این پروژه، تمرکز بر نظرهایی بود که بین ژانویه ۲۰۲۳ تا آوریل ۲۰۲۵ نوشته شدهاند.
اگرچه وبسایت گلسدور این امکان را به کاربران میدهد که کارفرمایان خود را بر اساس شاخصهای مختلفی از جمله «فرهنگ و ارزشها» ارزیابی کنند، اما شرکت کالچرایکس پاسخهای آزاد و توصیفی کارکنان را که در کنار نظرها نوشتهاند بررسی میکند؛ جایی که کارکنان با بیان خود، مزایا و معایب کار در یک شرکت را توصیف میکنند.
برای ساماندهی اطلاعات موجود در این مرورها، شرکت کالچرایکس از یک مدل پردازش زبان طبیعی اختصاصی استفاده میکند که متنها را به بیش از ۲۰۰ موضوع مرتبط با فرهنگ سازمانی دستهبندی میکند.
این موضوعات سپس بر اساس پژوهشهای علمی، در قالب دستههایی قرار میگیرند که از نظر علمی برای فرهنگ سازمانی مهم تلقی میشوند.
در این پروژه، تمرکز روی ۹ موضوع اصلی بود: رهبری سازمانی، حمایت، سمیبودن محیط کار، تعادل کار و زندگی، چابکی، صداقت، نوآوری، استراتژی و شفافیت.
با وجود اینکه موضوعاتی مانند رهبری سازمانی، نوآوری، استراتژی و تعادل کار و زندگی نسبتا ساده به نظر میرسند، برخی موضوعات دیگر دارای ظرافتهای بیشتری هستند. مثلا مساله «حمایت» به این موضوع میپردازد که آیا کارکنان احساس میکنند روسایشان به آنها اهمیت میدهند یا خیر. یا «چابکی» توانایی یک شرکت را در پاسخ به تغییرات بازار میسنجد. «شفافیت» ارزیابی میکند که تا چه حد اطلاعات بین کارکنان به اشتراک گذاشته میشود.
شرکت کالچرایکس برای هر یک از این موضوعات بررسی میکند که کارکنان شرکتهای مختلف با چه فراوانی و با چه میزان دیدگاه مثبت درباره آنها صحبت کردهاند. سپس با مقایسه نتایج میان شرکتهایی در یک صنعت مشترک، امتیازهایی را به دست میآورد که در این ابزار تعاملی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
به گفته دان سال، یکی از بنیانگذاران کالچرایکس و استاد موسسه فناوری ماساچوست، هدف از این نوع تحلیل آن نیست که شرکتها را وادار کند یک فرهنگ یکسان و همگن را بپذیرند، بلکه هدف این است که ویژگیهای فرهنگیای را شناسایی کند که برای کارکنان و مدیران اهمیت دارد، و به کارکنانی که مثلا ترجیح میدهند در یک محیط نوآور و پویـا کار کنند، یا برایشان تعادل بین کار و زندگی اهمیت ویژهای دارد، کمک کند با شرکتهای مناسب و همراستا ارتباط برقرار کنند.
منبع: Economist