الگوی تابآوری کشاورزی در دل خشکسالی

به گفته امین مرادی «این مدل از حکمرانی مشارکتی، قابلیت تعمیم به سایر استانهای کشور را نیز دارد؛ مشروط به آنکه دولت از نگاه تمرکزگرایانه فاصله بگیرد و زیرساختهای نهادی در سطح محلی را تقویت کند.» در حالیکه بسیاری از استانهای کشور در سالآبی ۱۴۰۳–۱۴۰۲ با افت شدید بارشها و کاهش چشمگیر منابع آب سطحی مواجه بودند، استان خوزستان عملکردی متفاوت از خود بهجا گذاشت. تلفیق سیاستگذاری فنی، تقویت نهادهای محلی و افزایش مشارکت کشاورزان، این استان را به یکی از معدود نقاط روشن کشاورزی ایران درسالی دشوار تبدیل کرد. این عملکرد، از مدلی موفق در حکمرانی تطبیقی پرده برمیدارد که قابلیت الگوبرداری ملی دارد.
رشد تولید در بستر خشکسالی
بر اساس گزارشهای رسمی وزارت جهادکشاورزی، سطح زیرکشت محصولات زراعی در استان خوزستان در سال۱۴۰۳ به ۶۴۰هزار هکتار رسید که نسبت به سالزراعی پیشین، ۸درصد رشد نشان میدهد؛ این در حالی است که میانگین کشوری سطح زیرکشت با کاهش ۱۲درصدی همراهبوده و در برخی استانهای مرکزی و شرقی، افت تا ۲۵درصد نیز گزارش شدهاست. بهبیان دیگر، خوزستان نهتنها از بحران عبور کرد، بلکه توانست مسیر رشد تولید را نیز حفظ کند.
یکی از مهمترین شاخصهای ارتقای بهرهوری در استان، افزایش راندمان سامانههای آبیاری از ۳۹درصد به ۵۰درصد است. این میزان در حالی ثبتشده که میانگین کشوری در این حوزه ۳۶درصد برآورد میشود. همچنین تلفات آب در شبکههای انتقال و توزیع در استان از ۲۱درصد به ۱۶درصد کاهشیافته؛ درحالیکه میانگین تلفات در سطح ملی حدود ۲۸درصد گزارش شدهاست. این تحولات نتیجه توسعه آبیارینوین در بیش از ۱۲۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی، بازسازی کانالهای فرعی و استفاده از ابزارهای پایش هوشمند مصرف آب بودهاست.
صرفهجویی آبی در تولید گندم
در حوزه مدیریت مصارف آب، دادهها نشان میدهد مصرف آب برای تولید گندم در هر هکتار از ۸,۵۰۰ مترمکعب به ۷,۱۰۰ مترمکعب کاهشیافته که صرفهجویی معادل ۱,۴۰۰ مترمکعب در هکتار را بهدنبال داشتهاست. این موفقیت، حاصل اجرای طرحهای اصلاح الگوی کشت، استفاده از ارقام مقاوم به خشکی و آموزش بهرهبرداران در راستای مصرف بهینه منابع بودهاست.
یکی از مولفههای کلیدی این موفقیت، افزایش قابلتوجه تعاونیها و تشکلهای محلی بهرهبردار آب بودهاست. بر اساس آمار رسمی، تعداد این نهادها به ۲۵۰مورد رسیده که نسبت به سالگذشته ۳۹درصد رشد را نشان میدهد. علاوهبر این، میزان مشارکت داوطلبانه کشاورزان در طرحهای اصلاح الگوی کشت از ۴۳درصد به ۶۸درصد رسیده که بیش از دوبرابر میانگین کشوری(۲۹درصد) است.
در سالگذشته، بیش از ۷۳۰ نشست رسمی میان مسوولان اجرایی، نهادهای محلی، کشاورزان و کارشناسان در سطح استان برگزارشده که نسبت به سالقبل، دوبرابر افزایش داشتهاست. این گفتوگوهای نهادی، زمینهساز کاهش تنشهای محلی، ارتقای اعتماد عمومی و ارتقای شفافیت در فرآیندهای توزیع و مصرف آب شدهاست.
تابآوری بدون نهادسازی ممکن نیست
مرادی اظهار کرد: «خوزستان توانست از یک بحران اقلیمی، فرصت نهادی بسازد. برخلاف رویکردهای سنتی که با کاهش منابع آب بهسرعت به سمت محدودسازی یکجانبه کشت میروند، در این استان با مشارکت بهرهبرداران، نوعی بازآفرینی حکمرانی منابع آب اتفاق افتاد؛ نتیجه آن نیز رشد سطح زیرکشت و کاهش تلفات آب بوده که یک دستاورد ملی محسوب میشود.» وی افزود: «نهادسازی یعنی تبدیل کشاورز از یک دریافتکننده صرف به یک تصمیمگیر و ناظر در فرآیند مدیریت آب. شرکتهای بهرهبرداری و مکانیزمهای گفتوگوی منطقهای در خوزستان موجب شدند تصمیمگیری درباره آب به سطح محلی منتقل شود. همین ساختارها نهتنها از بروز تخلفات جلوگیری کرده، بلکه به افزایش بهرهوری هم کمک کردهاند.» مرادی تصریح کرد: «این مدل از حکمرانی مشارکتی، قابلیت تعمیم به سایر استانهای کشور را نیز دارد؛ مشروط بر آنکه دولت از نگاه تمرکزگرایانه فاصله بگیرد و زیرساختهای نهادی در سطح محلی را تقویت کند. استانهایی مانند فارس، کرمان و سیستان نیز پتانسیل بالایی برای پیادهسازی چنین الگویی دارند.»
از مدیریت بحران تا الگوی حکمرانی
تجربه خوزستان در سالآبی اخیر، نمونهای از حکمرانی تطبیقی و مشارکتی در عمل است. این مدل نشانداد که حتی در شرایط کمآبی شدید نیز با اتکا به سرمایه اجتماعی، نهادهای محلی و فناوری، میتوان نهتنها از بحران عبور کرد، بلکه شاخصهای بهرهوری، رضایتمندی و امنیت غذایی را نیز ارتقا داد. اکنون که کشور در آستانه سالهای پرفشار اقلیمی قرار دارد، این الگو میتواند چراغ راهی برای سایر استانها و سیاستگذاران ملی باشد؛ الگویی بر پایه شفافیت، گفتوگو و مشارکت.