این دانش، که به عنوان یکی از زیرمجموعه‌ای مهم سواد مالی در سطح فردی و سازمانی نیز شناخته می‌شود، افراد و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا با شناسایی دقیق مخاطرات و فرصت‌ها، منابع خود در برابر زیان‌های احتمالی محافظت کنند.

اندرو هُلمز*، مدیر بخش راه‌حل‌های مدیریت ریسک جهانی شرکت Pricewaterhousecoopers (PwC) که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های مشاوره و حسابداری در جهان است، در کتابی تحت عنوان مدیریت ریسک* ضمن تشریح مقوله مدیریت ریسک و تحولاتی که در سال‌های اخیر در این علم ایجاد شده است، ۱۰ نکته در جهت موفقیت در این زمینه برای مدیران و سازمان‌ها بیان می‌کند که در ادامه هر کدام مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

۱-شناخت تمایل خود به پذیرش ریسک

یک سازمان باید بداند که تمایل به شناخت چه نوع ر یسک‌هایی دارد تا به این ترتیب مرز بین ریسک‌های قابل قبول و ریسک‌های غیرقبول را برای خود مشخص سازد. اندرو هلمز می‌گوید که «سطح پذیرش ریسک باید به هدف راهبردی سازمان بینجامد و از آن مهم‌تر، مشخص سازد که سازمان چگونه قصد دارد آنها را مدیریت کند». همچنین در راستای شناخت تمایل به ریسک، پاسخ دادن به پرسش‌هایی مانند این که سازمان جهت جست‌وجوی اهداف تجاری‌اش، آماده پذیرش چه ریسک‌هایی است؟ این ریسک‌ها همسو با راهبرد سازمان است؟ و کجا باید از قرار گرفتن در معرض ریسک کاست؟می‌تواند به مدیران سازمان‌ها کمک کند.

۲-شکل‌دهی به فرآیند

از مهم‌ترین اصول مدیریت ریسک شکل دادن به این عمل با تعریف کردن فرآیندی مستمر و یکپارچه است. شکل دادن به فرآیند مدیریت ریسک این اطمینان را حال می‌کند که که همه از خطرهایی که در کمین کسب و کارشان است و همچنین اقداماتی که در مواجهه با ریسک باید انجام دهند، آگاه هستند. پیروی از این اصول نقطه مقابل اعتماد به احساسات درونی و قضاوت‌های ناشیانه است که به عنوان راه‌حل مناسبی نیست و مدیریت ریسک را به نوعی «بخت‌آزمایی» تبدیل می‌کند.

۳-شناسایی و دسته‌بندی ریسک‌ها در تمام سطوح

باید توجه کرد که در یک سازمان، ریسک‌ها در تمام سطوح، مانند سطح استراتژیک و حتی سطح عملیاتی، ممکن است رخ بدهند؛ ریسک‌هایی که در دنیای امروزی به دلیل مسائلی مانند جهانی شدن و تغییر سریع در فناوری‌ها، منبع و ماهیت بسیار گوناگونی پیدا کرده‌اند. شناسایی و دسته‌بندی، به مدیریت موثر ریسک‌ها با سپردن آنها به سطح مناسبی از سازمان و به کارگیری کارکنان واجد شرایط، کمک می‌کند. برخی از مهم‌ترین طبقه‌بندی ریسک‌های سازمانی نیز ریسک اعتباری، ریسک نرخ بهره، ریسک قدرت نقدشوندگی و ریسک عملیاتی هستند.

۴-مدیریت پویای ریسک‌ها

مدیریت پویای ریسک شامل بررسی و نظارت دایم افق‌های داخلی و خارجی ریسک‌های بالقوه، صرف وقت برای درک مفهوم ریسک‌های مربوطه برای سازمان و تصمیم‌گیری‌های درست در رابطه با توانایی یا عدم توانایی در مدیریت آنها است. این رویکرد به سازمان‌ها امکان مدیریت موثرتر ریسک را می‌دهد و همچنین برای دیدن و کشف فرصت‌ها، آمادگی بیشتری ایجاد می‌کند. هُلمز معتقد است که این توانایی کشف فرصتت‌ها و مدیریت ریسک‌های مربوط به آنها است که ابرقدرت‌های بازار را از رقبای آنها متمایز می‌سازد.

۵-توسعه فرهنگ ریسک

در جهت رسیدن به هدف مهم مدیریت ریسک، ایجاد و توسعه فرهنگی که در آن ریسک پذیرفته شده باشد از اهمیت بالایی برخوردار است. در دوره کنونی سازمان‌ها دیگر نمی‌توانند فرهنگی را حفظ کنند که در شکست‌ها و ناکامی‌ها به دنبال چشم‌پوشی از اشتباهات و همچنین صرفا پیدا کردن مقصر است؛ چرا که چنین نگرشی در وهله اول منجر به دیده نشدن ریسک‌ها می‌شود و بنابراین «مدیریت ریسک» در چنین شرایطی موضوعیت ندارد.

۶-درس گرفتن از اشتباهات

اینکه سازمان‌ها در مواقع بروز اشتباه چگونه واکنش نشان می‌دهند، به فرهنگ زیربنایی آن سازمان و اینکه آیا ترس از شکست وجود دارد یا خیر، بستگی دارد. اگر ترس از شکست، زیاد و فرهنگ نیز نابخردانه باشد، شکست‌ها بیش از اینکه منجر به عاملی برای عبرت گرفتن شوند، عاملی برای مقصر دانستن و اخراج کارکنان خواهند شد. در چنین شرایطی فرهنگی ایجاد خواهد شد که ترس از شکست بسیار شدید می‌شود.

۷-پرسیدن سوالات دشوار از خود

اندرو هُلمز معتقد است که برای مدیر یک سازمان ایده خوبی است که در بازه‌های زمانی منظم، از خود بپرسد که «ممکن است چه اتفاقاتی در آینده بیفتد که کسب و کار را تحت ریسک قرار دهد؟». در زمان پاسخ به این سوال لازم است که به تمام جوانب بروز و استمرار ریسک، از سطح راهبردی تا عملیاتی توجه شود. همچنین پرسیدن این سوال از خود، دو مزیت دارد. در مرحله اول اطمینان ایجاد می‌کند که توجه به ریسک در صدر لیست ‌اولویت‌های مدیریت قرار دارد و در مرحله دوم، اطمینان می‌دهد که سازمان اطلاعاتی به روز و آگاهانه از ریسک‌هایی که ممکن است رخ دهند، دارد.

۸-استفاده از روش‌ها و ابزار شناخته‌شده 

در فرآیند یک مدیریت ریسک کارآمد و اثربخش، کسب اطلاعات، پیگیری مدیریت ریسک‌ها به محض شناسایی و ارائه گزارش‌های منطم درباره وضعیت ریسک‌ها اتفاق می‌افتد. در این فرآیند بهتر است که به جای ارائه ایده‌های جدید، از روش‌ها و ابزارهای آزمایش شده استفاده شود.

۹-استفاده از توصیه‌های متخصصان

متخصصان مدیریت ریسک می‌توانند توصیه‌هایی درباره جوانب عمومی این روند، مانند فرآیند و عوامل ریسک و استراتژی‌های پیشگیری داشته باشند. اگرچه استفاده از حسابرسان داخلی برای ارزیابی و کنترل‌ها ریسک‌های کلی مناسب است، اما آنها اغلب فاقد مهارت‌های تخصصی و خلاقیت مورد نیاز جهت مدیریت ریسک و دیدن آن‌سوی ریسک، یعنی بروز فرصت‌ها، در مقایسه با کارشناسان خارج از سازمان هستند. 

۱۰-ایجاد تعادل میان ریسک و پاداش

مدیریت ریسک نه فقط جست‌وجو برای یافتن مشکلات، که حفظ تعادل میان ریسک و پاداش نیز هست. توانایی سودآوری به تصمیم‌گیری‌های درست، ارزیابی سطح سود حاصل از سرمایه‌گذاری و ریسک‌هایی که ممکن است بروز کنند بستگی دارد. در هر جایی که این تعادل حفظ نشود، رشد کند می‌شود و یا رویدادی رخ می‌دهد که سناریوهای جلوگیری از ریسک سوخت می‌شوند.

Andrew Holmes *

Risk Management *