روایت اقتصادی که در دام کارتلها گرفتار شده است
دموکراسی در سرزمین مخدرها

در جایی مانند مکزیک با گروههای ذینفع که به شکل کارتلهای مسلح مواد مخدر هستند و تنها در حدود سه دهه است که از یک نظام اقتدارگرای تکحزبی به یک دموکراسی نوپای چند حزبی گذار کرده، این دموکراسی نوپا بیش از هر جای دیگری در معرض شکنندگی و تسخیرشدگی است. درواقع اقتصاد سیاسی مکزیک چیزی نیست جز روایت داستان توافق و نزاع دولتها و کارتلها. کتاب «رأی، مواد مخدر و خشونت: منطق سیاسی جنگهای جنایی در مکزیک» نوشته گیلرمو ترخو و ساندرا لی یکی از برجستهترین آثار در حوزه تحلیل خشونت سازمانیافته در مکزیک است. این اثر با تمرکز بر گذار سیاسی مکزیک از یک رژیم اقتدارگرای تکحزبی به دموکراسی چندحزبی، به بررسی چگونگی تاثیر این تحولات بر تشدید جنگهای کارتلهای مواد مخدر میپردازد. نویسندگان با بهرهگیری از دادههای آماری، مطالعات موردی و مصاحبههای گسترده، چارچوبی نظری و تجربی ارائه میدهند که نشاندهنده ارتباط پیچیده میان سیاستهای انتخاباتی، قطبیسازی حزبی و خشونت جنایی است.
یک جملهای کتاب این است که در زمان حکومت اقتدارگرا چون قدرت تحت تسلط کامل حزب مسلط بود این حزب نگرانیهای سیاسی برای انتخاب مجدد نداشت و در نتیجه میتوانست تحت شبکههای غیررسمی از کارتلهای مواد مخدر حمایت کرده و امتیازاتی نیز دریافت کند. نتیجه این امر ثبات بیشتر و عدم خشونت در دوره حکومت اقتدارگرای مکزیک تحت سلطه حزب انقلابی نهادی در دهه۹۰ میلادی بود. پس از این دهه و با گذار به دموکراسی چندحزبی، احزاب نگرانیهای انتخاب مجدد و جلب آرای رایدهنده را داشتند و مبارزه و عدم حمایت از کارتلها از برنامهها یا حداقل شعارهای انتخاباتی بود. پس، در نتیجه فروپاشی ساختار غیررسمی حمایت در دولت تکحزبی، کارتلها در مقابل یکدیگر و گاه در مقابل دولتها وارد درگیریهای خشونتآمیز شدند و این برای دموکراسی نوپای مکزیک فاجعه بود و این کشور را بیشتر از گذشته در معرض بیثباتی قرار داد.
زمینه تاریخی: گذار مکزیک به دموکراسی
مکزیک تا پایان قرن بیستم تحت سلطهی حزب انقلابی نهادی (PRI) بود که از دهه ۱۹۲۰ بهطور مداوم قدرت سیاسی را در دست داشت. این رژیم اقتدارگرا، اگرچه ظاهراً دموکراتیک بود و انتخابات برگزار میکرد، اما با استفاده از ابزارهایی مانند تقلب انتخاباتی، کنترل رسانهها و طرد مخالفان، رقابت سیاسی واقعی را سرکوب میکرد. این ساختار متمرکز به PRI امکان داد تا کنترل گستردهای بر نهادهای دولتی، از جمله پلیس، نیروهای امنیتی و مقامات محلی داشته باشد. در این چارچوب، کارتلهای مواد مخدر بهعنوان بازیگرانی کنترلشده فعالیت میکردند و از حمایت غیررسمی دولت برخوردار بودند. این حمایت که نویسندگان آن را «صلح مافیایی» (Pax Mafiosa) مینامند، به کاهش خشونت علنی و حفظ ثبات نسبی کمک میکرد.
با آغاز گذار به دموکراسی در دهه ۱۹۹۰ و بهویژه پس از پیروزی حزب اقدام ملی (PAN) در انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۰۰، این نظام اقتدارگرا به چالش کشیده شد. رقابتهای انتخاباتی در سطح ایالتی و محلی، که به پیروزی احزاب مخالف مانند PAN و حزب انقلاب دموکراتیک (PRD) منجر شد، شبکههای غیررسمی حمایت از کارتلها را مختل کرد. این اختلال باعث شد که در وهله اول کارتلها برای حفظ قلمرو و منافع خود به خشونت روی آورند، که به نوبه خود به جنگهای بینکارتلی و افزایش بیثباتی منجر شد.
کتاب به چهار بخش اصلی تقسیم میشود که هر یک به جنبهای خاص از تعامل میان سیاست و خشونت جنایی میپردازد. بخش اول، «بنیانهای سیاسی صلح و جنگ در منطقه خاکستری جرم»، چارچوبی نظری برای درک روابط میان دولت و سازمانهای جنایی ارائه میدهد. بخش دوم، «شروع جنگهای بینکارتلی»، به تحلیل تاثیر تغییرات حزبی بر رقابتهای خشونتآمیز میان کارتلها میپردازد. بخش سوم، «جنگ دولت علیه کارتلها»، تاثیر مداخلات نظامی دولت و قطبیسازی سیاسی را بررسی میکند. در نهایت، بخش چهارم، «ظهور حاکمیت جنایی»، به نفوذ کارتلها در دولتهای محلی و تاثیر آن بر دموکراسی میپردازد.
این ساختار منظم به نویسندگان امکان میدهد تا تحلیلی جامع و چندوجهی از موضوع ارائه دهند. نویسندگان مفهوم «منطقه خاکستری جرم» را معرفی میکنند که به فضایی اشاره دارد که در آن مرز میان فعالیتهای قانونی و غیرقانونی مبهم است. در رژیمهای اقتدارگرا، مانند مکزیک تحت حاکمیت PRI، دولتها اغلب با سازمانهای جنایی وارد توافقات غیررسمی میشوند تا ثبات را حفظ کنند. این توافقات شامل چشمپوشی از فعالیتهای قاچاق مواد مخدر در ازای کاهش خشونت و حفظ نظم اجتماعی بود. در این چارچوب، کارتلها بهعنوان بازیگرانی عمل میکردند که فعالیتهایشان تحت نظارت غیررسمی دولت قرار داشت. این رابطه به PRI امکان میداد تا ضمن حفظ ظاهری نظم و امنیت، از منافع اقتصادی قاچاق مواد مخدر نیز بهرهمند شود. یکی از مفاهیم کلیدی کتاب، «صلح مافیایی» (Pax Mafiosa) است که به دورهای اشاره دارد که در آن خشونت جنایی به دلیل توافقات غیررسمی بین دولت و کارتلها به حداقل رسیده بود. در این دوره، کارتلها از حمایت مقامات دولتی، از جمله پلیس و نیروهای امنیتی، برخوردار بودند. این حمایت شامل موارد زیر بود:
- رشوه و فساد سازمانیافته: مقامات با دریافت رشوه، مسیرهای قاچاق را محافظت میکردند و از مداخله در فعالیتهای کارتلها خودداری میکردند.
- تقسیم قلمرو: دولت به کارتلها اجازه میداد تا قلمروهای خاصی را کنترل کنند؛ به شرطی که از درگیریهای خشونتآمیز با یکدیگر یا دولت اجتناب کنند.
- کنترل خشونت: کارتلها ملزم بودند که فعالیتهای خود را در خفا انجام دهند تا به مشروعیت ظاهری رژیم PRI لطمه نزنند. این وضعیت به PRI امکان داد تا ثبات سیاسی و اجتماعی را حفظ کند، حتی اگر این ثبات از طریق فساد و توافقات غیرقانونی بهدست آمده بود؛ اما گذار به دموکراسی، رقابتهای انتخاباتی و پیروزی احزاب مخالف، این شبکههای غیررسمی را مختل کرد. مقامات جدید، بهویژه از احزاب PAN و PRD از توافقات قبلی با کارتلها تبعیت نکردند و سیاستهای سختگیرانهتری علیه جرم سازمانیافته اتخاذ کردند. این امر باعث شد که کارتلها برای حفظ قدرت خود به تشکیل شبهنظامیان خصوصی روی آورند، که به نوبه خود به جنگهای بینکارتلی منجر شد. نویسندگان استدلال میکنند که در دموکراسیهای غیرلیبرال و نوپا که فاقد نهادهای قضایی و امنیتی قوی هستند، این اختلال در شبکههای حمایت میتواند به افزایش خشونت منجر شود و نوعی از این خشونت علیه خود دولت و مقامات دولتی است (نمودار 1).
دموکراسی تسخیرشده کارتلی
نویسندگان با استفاده از دادههای آماری و مدلهای رگرسیون چندمتغیره، نشان میدهند که پیروزی احزاب مخالف در انتخابات ایالتی با افزایش خشونت بینکارتلی همراه بوده است. برای مثال: انتخاب ارنستو روفو از PAN بهعنوان اولین فرماندار غیر PRI در سال ۱۹۸۹، شبکههای حمایت از کارتل تیخوانا را مختل کرد و به درگیری با کارتل سینالوآ منجر شد. این درگیریها به افزایش قتلها و بیثباتی در منطقه منجر شد. پیروزی PRD در سال ۲۰۰۲ باعث شد که کارتل خلیج و شبهنظامیان زتاس برای حفظ قلمرو خود به خشونت روی آورند. این امر به ظهور گروههای جنایی جدید، مانند لوس تمپلاریوس، منجر شد.
نویسندگان به نقش شبهنظامیان خصوصی، مانند زتاس در تشدید خشونت اشاره میکنند. زتاس که از نیروهای ویژه سابق ارتش مکزیک تشکیل شده بودند، با دسترسی به سلاحهای پیشرفته و آموزش نظامی، به ابزار اصلی کارتلها برای دفاع از قلمرو و حمله به رقبا تبدیل شدند. این تحول سازمانی، همراه با فروپاشی شبکههای حمایت دولتی، به افزایش رقابتهای خشونتآمیز منجر شد. کارتلها دیگر به حمایت دولت وابسته نبودند و بهجای آن، شبهنظامیان خود را برای حفظ قدرت تقویت کردند. نویسندگان همچنین از پایگاه داده خشونت جنایی در مکزیک (CVM) استفاده کردهاند که اطلاعات جامعی از قتلهای مرتبط با مواد مخدر بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۲ ارائه میدهد. مدلهای رگرسیون چندمتغیره و روش کنترل مصنوعی (Synthetic Control Method) نشان میدهند که تغییرات حزبی در سطح ایالتی، بهویژه در مناطقی با قاچاق مواد مخدر فعال، بهطور مستقیم با افزایش قتلها مرتبط است. برای مثال، دادهها نشان میدهند که در ایالتهایی مانند چیواوا و میچوآکان، نرخ قتلها پس از تغییرات حزبی بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
یکی از بخشهای مهم کتاب سیاستهای نظامیمحور دولت فلیپه کالدرون (۲۰۰۶-۲۰۱۲) است که با هدف مبارزه با کارتلهای مواد مخدر اجرا شد. کالدرون با شعار «جنگ علیه مواد مخدر» به قدرت رسید و عملیات نظامی گستردهای تحت عنوان «عملیات مشترک» را در ایالتهایی مانند میچوآکان، چیواوا و تامائولیپاس آغاز کرد. اما این مداخلات، به دلایل که در زیر اشاره شده، به جای کاهش خشونت، آن را تشدید کردند.
- قطبیسازی سیاسی: اختلافات حزبی بین دولت فدرال (تحت کنترل PAN) و دولتهای ایالتی (مانند PRD در میچوآکان) باعث عدم هماهنگی در اجرای سیاستهای امنیتی شد.
- عدم همکاری بینحزبی: در ایالتهایی که فرمانداران از احزاب مخالف بودند، مداخلات نظامی بدون هماهنگی با مقامات محلی انجام شد که به بیثباتی و افزایش خشونت منجر شد.
- تجزیه کارتلها: دستگیری یا کشتن رهبران کارتلها باعث تجزیه این سازمانها به گروههای کوچکتر و رقابتهای خشونتآمیزتر شد.
دادههای جمعآوریشده نشان میدهند که در دوره ۲۰۰۷تا۲۰۱۲، میزان قتلهای مرتبط با مواد مخدر بهطور چشمگیری افزایش یافت؛ بهطوریکه تخمین زده میشود حدود ۱۷۰۰۰ قتل در سال رخ داده است. مدلهای رگرسیون چندمتغیره نشاندهنده ارتباط قوی بین عدم هماهنگی حزبی و افزایش خشونت است. برای مثال، در ایالتهایی با هماهنگی حزبی (مانند ایالتهایی که هر دو سطح فدرال و ایالتی تحت کنترل PAN بودند)، نرخ قتلها پایینتر بود.
نویسندگان استدلال میکنند که کارتلها با استفاده از خشونت هدفمند، مانند ترور شهرداران و نامزدهای انتخاباتی، به دنبال ایجاد رژیمهای حاکمیت جنایی در سطح محلی بودند. این رژیمها شامل کنترل اقتصاد محلی، اخاذی از کسبوکارها و نفوذ در فرآیندهای انتخاباتی بود. در مناطقی مانند میچوآکان و گوئررو، کارتلها به بازیگران اصلی در اداره امور محلی تبدیل شدند. کارتل لوس تمپلاریوس با بهرهگیری از ضعفهای دولت محلی و عدم حمایت فدرال، کنترل بخشهایی از اقتصاد کشاورزی، مانند تولید آووکادو را در دست گرفت. آنها همچنین با تهدید و ترور، مقامات محلی را تحت کنترل خود درآوردند. برای مثال، در منطقه تیرا کالینته، کارتلها مالیاتهای غیرقانونی از کشاورزان و تجار اخذ میکردند.
نفوذ کارتلها در انتخابات محلی و ترور مقامات، به تضعیف دموکراسی محلی منجر شد. در میچوآکان، کارتلها با حمایت از نامزدهای خاص یا تهدید رایدهندگان، نتایج انتخابات را دستکاری کردند و این امر به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک و افزایش بیثباتی سیاسی منجر شد. نویسندگان استدلال میکنند که این پدیده نشاندهنده یک چالش اساسی برای دموکراسیهای نوپا است؛ جایی که نهادهای ضعیف نمیتوانند در برابر نفوذ جنایی مقاومت کنند. بهطور کلی گذار به دموکراسی چندحزبی با مختل کردن شبکههای حمایت غیررسمی، به بیثباتی در روابط دولت و کارتلها منجر شد و خشونت بینکارتلی را افزایش داد. از طرفی پیروزی احزاب مخالف در انتخابات ایالتی و محلی، بهویژه در مناطقی با فعالیتهای قاچاق مواد مخدر، به فروپاشی صلح مافیایی و افزایش رقابتهای خشونتآمیز منجر شد.
سیاستهای نظامیمحور و ضد کارتلی دولتها نیز بهدلیل عدم هماهنگی بینحزبی، به جای کاهش خشونت، آن را تشدید کرد. ایالتهایی با هماهنگی حزبی کمتر، شاهد خشونت بیشتری بودند و بسیاری از این خشونتها علیه خود مقامات دولتی صورت گرفت. کارتلها با استفاده از خشونت هدفمند، مانند ترور شهرداران، کنترل دولتهای محلی را در دست گرفتند و رژیمهای حاکمیت جنایی را در مناطقی مانند میچوآکان و گوئررو ایجاد کردند و نفوذ آنها در انتخابات و تهدید مقامات محلی، به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک و تضعیف دموکراسی منجر شد و شاید بتوان دموکراسی مکزیک را نوعی دموکراسی تسخیر شده کارتلی نام نهاد. کتاب با ارائه تحلیلی جامع و دادهمحور، نشان میدهد که چگونه گذار به دموکراسی، بدون اصلاحات قضایی و امنیتی کافی، میتواند به افزایش خشونت جنایی منجر شود. این اثر با تاکید بر نقش تغییرات حزبی، مداخلات نظامی و نفوذ کارتلها در دولتهای محلی، چارچوبی نوآورانه برای درک تعاملات پیچیده میان سیاست و خشونت ارائه میدهد بهخصوص اگر گروههای ذینفع در یک کشور کارتلهایی باشند که تخصص ریشه داری در خشونتورزی دارند.
* کارشناس اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس
- منبع:
Votes, Drugs, and Violence:The Political Logic of Criminal Wars in Mexico, GUILLERMO TREJO and SANDRA LEY, ۲۰۲۰, Cambridge University Press.