ترسیم قواعد جدید نبرد در خاورمیانه ممکن است؟

در چنین شرایطی، کنش‌‌ها و واکنش‌‌های متقابل طرفین، به‌تدریج تبدیل به قواعد بازی مشترکی می‌شوند که از بروز جنگی آشکار جلوگیری می‌کند. بااین‌حال، وقایع اخیر نشان‌دهنده فروپاشی این قواعد قدیمی است. در حال حاضر، پرسش اصلی این است که آیا ایران و اسرائیل می‌توانند به تعادل جدیدی دست یابند؛ به‌طوری‌که مانع از شروع جنگی تمام‌‌عیار شود؟ یا اقدامات خطرناک کنونی، خاورمیانه را به گودال یک درگیری فراگیر می‌کشاند؟

بازی جنگی 

این نظریه در نگاه اول ساده و اندکی بی‌رحمانه به نظر می‌رسد؛ اما مفهوم آن‌چنان عمیق است که جایزه نوبل را نصیب خود کرده است: جنگ‌ها، چه در زمان شروع و چه هنگام جلوگیری از وقوع آن، ذاتا بازی‌هایی مبتنی بر پیش‌بینی هستند. این اصل، یکی از ارکان بنیادین نظریه بازی‌ها است. از این رویکرد برای تحلیل استراتژی‌های گوناگونی که بازیگران برای دستیابی به بهترین نتیجه ممکن به کار می‌برند، استفاده می‌شود. 

در ادبیات نظریه بازی‌ها «بازیگر» به هر فرد حاضر در صحنه اطلاق می‌شود، از ارتش‌ها و کشورها گرفته تا رقبای تجاری و بازیکنان پوکر، همگی بازیگران بازی به شمار می‌روند.

در میدان جنگ، هر یک از طرفین باید پیش‌بینی کنند که طرف مقابل چگونه به یک اقدام خاص واکنش نشان خواهد داد. در نتیجه آنها می‌توانند تمام ابعاد بازی از جمله هزینه و منفعت آن را به دقت ارزیابی کنند.  از این رو در صورتی که بازیگر به این نتیجه برسد که هزینه تهاجم سنگین و غیرقابل تحمل خواهد بود، تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرد تا از بروز جنگی تمام‌عیار جلوگیری کند. این نظریه برای کسانی که فیلم‌های هالیوودی مانند «War games» یا «Fail safe» را دیده‌‌اند، آشنا است. 

داستان این آثار بر این محور استوار است که بهترین راه برای جلوگیری از یک جنگ هسته‌‌ای، متقاعد ساختن دشمن به این باور است که هرگونه حمله در نهایت به نابودی خود او منجر خواهد شد.

با این حال این مفهوم تنها به جنگ هسته‌‌ای محدود نمی‌شود. سایر درگیری‌ها، از جمله تنش‌های طولانی‌مدت و دیرینه میان اسرائیل و ایران نیز حول یک پرسش کلیدی شکل می‌گیرند: چه اقدامی باید انجام دهم تا علاوه بر پیشبرد منافع خود، مانع از آن شوم که دشمن هزینه‌ای فراتر از توان تحملم بر من تحمیل کند؟ در این راستا حضور حزب‌الله در لبنان، حماس در نوار غزه و حوثی‌ها در یمن همواره تهدیدی برای اسرائیل محسوب می‌شود که در صورت بروز جنگ، هزینه‌های آن را برای رژیم صهیونیستی غیرقابل تحمل جلوه می‌دهد. اما اشفورد، پژوهشگر ارشد مرکز استیمسون، در این زمینه عنوان کرده است: حزب‌‌الله همواره نقش کلیدی در تهدید اسرائیل ایفا کرده است. پیام این بازی این بود که اگر اسرائیل علیه منافع ایران در منطقه اقدام کند، حزب‌الله لبنان حملات موشکی گسترده‌ای را علیه آنان آغاز خواهد کرد. اسرائیل آگاه بود که نباید این خط قرمز را زیر پا بگذارد.

دگرگونی تعادل در ۷اکتبر

این تعادل در ۷اکتبر۲۰۲۳ خدشه‌دار شد؛ اما به‌طور کامل از هم نپاشید. در این راستا ایران با واکنش خود نشان داد که خواستار تشدید تنش و درگیری نبوده و کشوری صلح‌طلب است. در طول سال گذشته نیز، رویکرد بازیگران این بازی به حفظ یک رابطه خصمانه اما باثبات میان اسرائیل و حزب‌الله کمک کرد. آنها به‌طور منظم حملاتی رد و بدل می‌کردند؛ اما این حملات در مقایسه با درگیری‌های شدید در غزه، محدود بودند. درنهایت برای مدت‌ها، این استراتژی کارآمد به نظر می‌رسید؛ یعنی هر اقدامی با پاسخی متناسب همراه بود و از این طریق از بروز جنگی تمام‌ عیار جلوگیری می‌کرد.

بازیگران مدت‌ها با این قاعده بازی کردند. سرانجام در آوریل تجاوز رژیم صهیونیستی به خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران و شهادت سه تن از فرماندهان ارشد ایرانی، احتمال خطا در محاسبات را افزایش داد. پس از گذشت ۲هفته، ایران در پاسخ به این اقدام، صدها پهپاد و موشک به سوی اسرائیل شلیک کرد. این حملات، اگرچه تنش میان اسرائیل و ایران را شدت بخشید، با این حال با اندکی تخفیف کماکان در چارچوب قواعد دیرینه بازی میان دو طرف قابل تفسیر بود.

دانیل سوبلمان معتقد است که از آنجا که مجتمع دیپلماتیک سوریه به‌ نوعی بخشی از قلمرو ایران تلقی می‌شود، کاملا منطقی بود که ایران، در راستای قواعد متقارن بازی، مستقیما با حمله به سرزمین‌های اشغالی پاسخ دهد. درنهایت پاسخ محدود رژیم صهیونیستی نشانه‌ای از پایان این چرخه و تشدید آن بود.

وقتی قواعد پیشین رنگ می‌بازد

امروزه تعادل ناپایداری که از آن یادشد، فروپاشیده است. اسرائیل در اواسط سپتامبر با انفجار صدها ماده منفجره جاسازی شده در پیجرهای حزب‌الله، حملات خود علیه این ساختار سیاسی-اجتماعی را شدت بخشید. رژیم صهیونی چند روز بعد، بمباران گسترده‌ای را در لبنان آغاز کرد و در ۲۷سپتامبر، سیدحسن نصرالله، رهبر حزب‌الله و یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های محور مقاومت، به درجه شهادت نائل شد. دانیل سوبلمان معتقد است که بر اساس نظریه بازی‌ها، در این شرایط مسوولیت حفظ تعادل در نهایت بر دوش طرف متحمل ضربه قرار دارد. او می‌گوید: «وظیفه بازیگر متحمل ضربه این است که با اقداماتی هدفمند، طرف قوی‌تر را مهار کند.» رفت و برگشت حملات ایران و اسرائیل در روزهای گذشته بار دیگر عبور از خطوط قرمز و قواعد نانوشته را نشان داد. به نظر می‌رسد که ایران در پاسخ به تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی ضربات تخریب‌کننده را در دستورکار قرار داده است که خود می‌تواند منجر به عقب راندن اسرائیل و ترسیم معادله جدید در بستر جنگ و درگیری باشد.