معمار تحریمها در فارن افرز تاثیر حمله به تاسیسات هستهای را بررسی کرد
فرصتسوزی ترامپ با عقبگرد دیپلماتیک

ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران و از مقامات سابق کاخ سفید، در تحلیلی از آینده برنامه هستهای در نشریه فارن افرز، با طرح این سوال که با فروکش کردن شعلههای نبرد ناظران در حال بررسی این پرسشاند که آیا این حملات به هدف خود، یعنی عقبنشاندن برنامه هستهای ایران، دست یافتهاند، مینویسد: طبق گزارشی که از یکی از ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا به بیرون درز کرده، حملات تنها چند ماه به «زمان گریز هستهای» ایران افزودهاند. بااینحال، مقامات آمریکایی و صهیونیستی مدعیاند آسیبها بسیار گستردهتر بوده، هرچند هنوز آمار دقیقی ارائه نشده است. مقاماتی در تهران نیز گفتهاند هنوز ارزیابی کامل خسارات در دست انجام است، بهویژه آنکه برخی سایتها در عمق زمین ساخته شده بودند و دسترسی به آنها دشوار است.
اما به نظر میرسد ایران در عرصه فنی با آسیبهایی جدی مواجه شده است. تاسیسات نطنز، فردو و اصفهان دچار تخریبهای عمده شدهاند. از جمله، راکتور آب سنگین اراک که ادعا میشود بهکلی نابود شده است. این به معنای توقف کامل هرگونه تولید احتمالی پلوتونیوم در کوتاهمدت است. همچنین چند مرکز پژوهشی مرتبط با سازمان دفاعی و امنیتی هدف قرار گرفتند. گزارشها از شهادت دستکم دوازده دانشمند کلیدی حکایت دارند که میتواند اثرات بلندمدتی بر توان علمی ایران داشته باشد.
رژیم صهیونیستی همچنین برخی زیرساختهای موشکی ایران را هدف قرار داده که ممکن است روند نصب کلاهکهای هستهای فرضی روی موشکها را به تاخیر بیندازد. اما واقعیت این است که آمریکا و رژیم صهیونیستی از مدتها پیش برای چنین سناریویی آماده بودند. بنابراین، این دستاوردها بیشتر نتیجه برتری فنی و اطلاعاتی آنها در یک نبرد نابرابر است تا نشانهای از ضعف برنامه هستهای ایران.
سرنوشت ذخایر
پرسش کلیدی در حال حاضر، سرنوشت ذخایر اورانیوم ۶۰درصدی ایران است. اطلاعات غیررسمی حاکی از آناند که بخشی از این مواد در فردو و اصفهان در زیر آوار مدفون شدهاند. اما ایران از سالها پیش تدابیر حفاظتی اتخاذ کرده و مقادیر زیادی از این ذخایر را در تونلهای عمیق و امن انبار کرده است. حتی گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد ایران برخی ورودیهای تونلها را پیشاپیش بسته و مهروموم کرده بود.
اگر ذخایر باقیمانده قابل بازیابی باشند، ایران میتواند مجددا فعالیت غنیسازی را از سر بگیرد. همچنین اطلاعات دقیقی درباره وضعیت سانتریفیوژهای پیشرفته وجود ندارد. از سال ۲۰۲۱ به بعد، ایران بسیاری از کارگاههای ساخت قطعات سانتریفیوژ را به زیرزمین منتقل کرده بود. قرار بود در روز آغاز حمله، سایت جدیدی در اصفهان معرفی شود، اما به دلیل حملات، اطلاعات مربوط به آن هنوز محرمانه باقی مانده است.
عقبگرد دیپلماتیک
این حملات نهتنها پیامد فنی، بلکه پیامدهای سیاسی خطرناکی نیز داشتند. مجلس شورای اسلامی در واکنش به تجاوزات صورتگرفته، قانونی برای محدود کردن شدید همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصویب کرد. در صورت کاهش دسترسی بازرسان، میزان شفافیت برنامه هستهای ایران کاهش پیدا میکند؛ موضوعی که نهتنها برای ایران بلکه برای غرب نیز دردسرساز است، چرا که اطلاعات فنی دستگاههای اطلاعاتی بدون تایید آژانس بیاعتبار خواهد بود.
ایران ممکن است حتی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود؛ اقدامی که در صورت تحقق، زمینه حقوقی بازگشت تحریمهای شورای امنیت را نیز از بین میبرد. در این صورت تنها مانع باقیمانده برای حرکت به سوی تسلیحات، فتوای مقام معظم رهبری است که تولید سلاح هستهای را حرام شرعی دانستهاند.
از سوی دیگر، ایران ممکن است تصمیم بگیرد برنامه هستهای خود را اینبار در تاسیساتی ایمنتر و محرمانهتر بازسازی کند. سابقه انتقال سایتهای حساس به اعماق زمین و پنهانسازی مواد نشان میدهد که ایران تجربه کافی در مقابله با تهدیدها را دارد. همچنین گزارشهایی وجود دارد مبنی بر آنکه پیش از آغاز حملات، بخشی از تجهیزات حساس به نقاط امن منتقل شده بود.
فرصتهای ازدسترفته آمریکا
یکی از بزرگترین پیامدهای این حمله، احتمال نابودی کامل فرصتهای دیپلماتیک است. درست درحالیکه مذاکرات برای توافقی جدید میان ایران و آمریکا در جریان بود، این حملات رخ دادند. به همین دلیل، بیاعتمادی به دولت آمریکا در تهران به بالاترین سطح رسیده و چشمانداز هرگونه مذاکره مجدد را تیره کرده است.
شاید رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، تصور کند که با این عملیات، پرونده هستهای ایران را برای همیشه مختومه کرده، اما چنین ادعایی با واقعیتهای فنی و امنیتی همخوانی ندارد. تجربه تاریخی نیز نشان داده که جمهوری اسلامی در مواجهه با فشار خارجی، به سمت تقویت توان دفاعی و هستهای خود گرایش پیدا میکند، نه تسلیم.
آیندهای مبهم و پرهزینه
اگرچه ممکن است این حملات در کوتاهمدت، بخشی از زیرساختهای فنی ایران را مختل کرده باشند، اما این وضعیت پایدار نخواهد بود. ایران، منابع، دانش و انگیزه لازم برای بازسازی را در اختیار دارد. حتی اگر بازسازی سالها طول بکشد، آنچه باقی میماند یک ایران بیاعتماد، مجهزتر و با انگیزه بیشتر برای استقلال هستهای است. از این پس، رژیم صهیونیستی و آمریکا برای رصد فعالیتهای ایران بیش از پیش به اطلاعات جاسوسی متکی خواهند شد، درحالیکه ایران نیز با افزایش تدابیر امنیتی، تلاش خواهد کرد هرگونه نفوذ را خنثی سازد.
حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی ممکن است در ظاهر، بخشی از توان فنی ایران را تضعیف کرده باشند، اما هزینههای آن برای منطقه و جهان بالاست. نهتنها روند عادیسازی هستهای ایران متوقف شد، بلکه فضای بیاعتمادی و تهدید نظامی دوباره بر منطقه سایه افکند. اگر ایران تصمیم بگیرد مسیر هستهای خود را بیسروصدا، اما با سرعت بیشتر پی گیرد، جهان باید منتظر مرحلهای جدید، خطرناکتر و غیرقابلپیشبینیتر باشد.