کریدور اسرائیلی در پساجنگ

 اگرچه این کریدور، ایران را دور می‌زند، اما در جریان جنگ ۱۲روزه، بی‌ثباتی در منطقه را به دنبال داشت. این بی‌ثباتی در صورت تکرار می‌تواند ذی‌نفعان پروژه «آی‌مک» را بی‌اعتماد و دلسرد کند. با این وصف آیا ممکن است «آی‌مک» جایگاه ایران را در نقشه ترانزیت منطقه‌ای تضعیف کند؟ برای پاسخ به این سوال باید بستر شکل‌گیری این راه‌گذر را ارزیابی کرد. 

به گزارش «دنیای اقتصاد»، کریدور اقتصادی هند - خاورمیانه - اروپا (IMEC) که در سپتامبر ۲۰۲۳ و در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در دهلی‌نو معرفی شد، به‌ظاهر پروژه‌ای زیربنایی برای تسهیل تجارت، انرژی و اتصال هوشمند میان جنوب آسیا و اروپا است. اما در واقع این کریدور بیش از آنکه صرفا یک مسیر ترانزیتی باشد، پروژه‌ای استراتژیک برای تقویت جایگاه اسرائیل در نظم منطقه‌ای جدید است؛ طرحی که اگرچه با نام همکاری چندجانبه معرفی شده، اما در عمل حول محور منافع سیاسی و اقتصادی اسرائیل می‌چرخد. 

آی‌مک به‌عنوان پاسخ راهبردی غرب و شرکای منطقه‌ای‌اش به نفوذ اقتصادی چین طراحی شده است. درحالی‌که پروژه «یک کمربند، یک جاده» با محوریت چین سعی دارد اتصالی یکپارچه در شبکه حمل‌ونقل از طریق آسیای میانه، ایران و روسیه به اروپا ایجاد کند، آی‌مک با حذف چین، ایران و روسیه، بر اتصال جنوب آسیا به اروپا از طریق خلیج فارس و شرق مدیترانه تمرکز دارد. 

در طراحی آی‌مک، اسرائیل نقشی مرکزی دارد. این کشور نه‌تنها آخرین حلقه ریلی و دریایی پروژه از مسیر حیفا به مدیترانه است، بلکه سعی دارد جایگاه ژئواکونومیک خود را در مواجهه با رقبای منطقه‌ای تثبیت کند. تل‌آویو، آی‌مک را پروژه‌ای پیشرفته و در عین حال ‌آینده‌نگرانه تعریف می‌کند و با تبلیغ مزایایی چون کاهش ۴۰درصدی زمان حمل‌ونقل و صرفه‌جویی ۳۰درصدی در هزینه‌های حمل بار به اروپا از این مسیر، آن را بدیلی مدرن برای مسیرهای سنتی مثل کانال سوئز معرفی کرده است. استفاده از فناوری‌های حمل‌ونقل پاک، توسعه خطوط هیدروژن سبز و اتصال دیجیتال از دیگر شعارهای مطرح‌شده پیرامون این پروژه است. 

اما آنچه در عمل مشاهده می‌شود، تضادی آشکار میان ادعاهای همکاری و رفتارهای تفرقه‌افکنانه اسرائیل در منطقه است. رژیمی که می‌خواهد در قلب تجارت بین‌المللی خاورمیانه نقش ایفا کند، همزمان با اقدامات نظامی، اطلاعاتی و امنیتی، بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات منطقه‌ای محسوب می‌شود. حملات پی‌در‌پی به خاک سوریه، تداوم عملیات در غزه، تهدید حمله به ایران و حتی پاکستان و نیز حمایت آشکار از بی‌ثبات‌سازی در لبنان، همگی از سوی بازیگری صورت می‌گیرد که داعیه‌دار تعریف کریدوری جدید برای اتصال اقتصادی آسیا به اروپا است. 

با این وصف، این سوال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان از همکاری اقتصادی و اتصال منطقه‌ای سخن گفت، وقتی یکی از مؤلفه‌های اصلی پروژه، خود عامل واگرایی و ناامنی است؟

اسرائیل در آی‌مک فقط یک عضو نیست؛ بلکه مهره‌ای کلیدی در طراحی مسیر و بهره‌بردار بیشترین سهم از منافع آن است. با این حال کارشناسان ژئوپلتیک معتقدند، همین بازیگر به‌جای اعتمادسازی، با تشدید درگیری‌ها در جبهه‌های مختلف، پروژه‌ای را که باید روی امنیت و همکاری استوار باشد، روی مرز فروپاشی قرار داده است. 

ترکیه و پروژه راه توسعه

در این میان، ترکیه به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در شرق مدیترانه، به دلیل دور زده شدن، مخالفت خود را با آی‌مک اعلام کرده است. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه معتقد است کشورش مناسب‌ترین خط برای تردد از شرق به غرب در پروژه کریدور اقتصادی میان هند، خاورمیانه و اروپا به شمار می‌آید و آی‌مک باید از ترکیه عبور کند. او مخالفت خود با طرح فعلی را این‌طور ابراز کرده است که: «بدون ترکیه، هیچ کریدوری وجود نخواهد داشت». اردوغان مدعی است، مناسب‌ترین خط برای تردد از شرق به غرب، خط عبوری از ترکیه است. 

اما در واکنش به دور زدن ترکیه توسط رژیم صهیونیستی، آنکارا کریدور جایگزینی با عنوان «راه توسعه» را پیشنهاد داده که از بصره در عراق آغاز و از طریق خاک ترکیه به اروپا متصل می‌شود. 

از نگاه ترکیه، آی‌مک نه‌فقط یک پروژه اقتصادی، بلکه ابزاری برای تقویت محور ژئوپلیتیک هند - امارات - اسرائیل با حمایت غرب است؛ محوری که تلاش دارد چین، ایران و ترکیه را همزمان به حاشیه براند. این اعتراض اگرچه در سطح دیپلماتیک مطرح شده، اما ریشه‌های آن ژرف‌تر از رقابت اقتصادی صرف است: ترکیه پروژه آی‌مک را امتدادی از نفوذ سیاسی اسرائیل می‌بیند و نسبت به نادیده گرفتن نقش تاریخی‌اش در اتصال آسیا به اروپا هشدار داده است. 

 از فناوری تا خشونت

جای تردید نیست که اسرائیل از نظر زیرساخت‌های لجستیک، بنادر پیشرفته و توان فناوری در منطقه مزیت‌هایی دارد. اما مساله اینجاست که «فناوری» نمی‌تواند جایگزین «اعتماد» شود. کشوری که همزمان با تبلیغ حمل‌ونقل سبز، به بمباران‌های گسترده در غزه، سوریه و... ادامه می‌دهد، نمی‌تواند تصویر یک شریک قابل‌اتکا در پروژه‌ای چندملیتی را ارائه دهد. حتی در داخل دولت‌های عربیِ مشارکت‌کننده در آی‌مک، نگرانی‌های جدی شکل گرفته است. امارات و عربستان سعودی، اگرچه رسما بخشی از این مسیر هستند، اما در قبال نقش اسرائیل، سیاستی دوگانه اتخاذ کرده‌اند. عادی‌سازی ناتمام روابط ریاض با تل‌آویو و فشار افکار عمومی عربی در واکنش به جنگ غزه، همگی نشانه‌هایی از شکنندگی سیاسی این کریدور هستند. 

فراتر از تنش‌های فعلی، اسرائیل با تداوم سیاست‌های تهاجمی خود عملا پایداری هر نوع مشارکت منطقه‌ای را زیر سوال برده است. چگونه ممکن است کشورهای عربی در پروژه‌ای مشارکت فعال داشته باشند، در حالی‌که یکی از طرف‌ها همزمان از بیخ گوش‌شان عملیات نظامی، اطلاعاتی و سایبری انجام می‌دهد؟

بذر بی‌ثمر

آی‌مک به‌ظاهر با هدف اتصال، همکاری و توسعه معرفی شده، اما عجیب است که اسرائیل با این حجم از ادعاهای بلندپروازانه در خصوص ایجاد یک کریدور پیشرفته، نقش یک بازیگر قلدرمآب را در منطقه ایفا می‌کند. واضح است که امنیت یک اصل اولیه برای توسعه به‌ویژه توسعه حمل‌ونقل است؛ ولی رژیمی که در هر نقطه از خاورمیانه به عنوان یک مداخله‌گر حضور دارد و در امور سیاسی و نظامی ملت‌ها دست‌اندازی می‌کند و ناامنی به‌وجود می‌آورد، صرفا نقاب توسعه بر چهره زده است و در عمل توسعه را در سایه جنگ‌طلبی، ناممکن کرده است. 

به گزارش «دنیای اقتصاد»، آی‌مک پروژه‌ای است که اگرچه به زبان فناوری، انرژی پاک و تجارت سخن می‌گوید، اما ریشه‌های آن در زمین واقعیت‌های نظامی و رقابت‌های ژئوپلیتیک قرار دارد. 

تا زمانی‌ که اسرائیل نتواند از رفتار امنیت‌زدا و خشونت‌محور خود فاصله بگیرد، آی‌مک به‌جای آنکه نماد اتصال باشد، به نماد تضادهای حل‌نشده خاورمیانه تبدیل خواهد شد. صرف‌نظر از اینکه آی‌مک توسعه نوین در حوزه تجارت و ترابری را نوید می‌دهد، ولی در عمل بذر آن در خاکی ناامن و بی‌ثبات کاشته شده است و بعید به نظر می‌رسد که بتواند از کریدورهای رقیب به‌ویژه «یک‌ کمربند، یک راه» پیشی بگیرد. 


 

بلوای زنگزور

«به یاد دارم که در دوران شوروی، وقتی قطار از باکو به نخجوان حرکت می‌کرد، دقیقا در قسمتی که از خاک ارمنستان در زنگزور عبور می‌کرد، به سمت قطار سنگ پرتاب می‌شد. » این اظهارات الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان است که چندی پیش در دفاع از ضرورت احداث کریدور زنگزور بیان کرده است. اما نقش ژئوپلتیک «زنگزور» در منطقه چیست؟ و رژیم صهیونیستی کجای این ماجراست؟

منطقه زنگزور در جنوب ارمنستان، نقطه‌ای استراتژیک در مسیرهای حمل‌ونقلی منطقه قفقاز جنوبی که سال‌هاست میان آذربایجان و ارمنستان محل تنش و منازعه بوده است. این باریکه خاکی، جمهوری آذربایجان را به منطقه خودمختار نخجوان متصل می‌کند و باز کردن آن از طریق یک جاده 32کیلومتری می‌تواند زمان و هزینه حمل کالا در مسیرهای اوراسیا به اروپا را به طور قابل‌توجهی کاهش دهد. 

پس از جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰، اختلاف بر سر توسعه و کنترل این مسیر ادامه داشت، اما اخیرا ایالات متحده آمریکا پیشنهادی مبنی بر مدیریت کریدور زنگزور توسط یک شرکت آمریکایی یا اجاره طولانی‌مدت مسیر ارائه داد. این پیشنهاد در ظاهر با هدف تسهیل حمل‌ونقل و تضمین امنیت مسیر مطرح شده و باعث شده ارمنستان نسبت به گذشته نرمش‌هایی نشان دهد، اگرچه همچنان نگرانی‌های جدی درباره حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی خود دارد و اخیرا هم در پاسخ به پیشنهاد ترامپ، تصریح کرده که «ارمنستان در مورد واگذاری کنترل بر قلمرو تحت حاکمیت خود به هیچ طرف ثالثی بحث نکرده و نمی‌کند».  اما سوال مهم این است که چرا آمریکا باید وارد یک منازعه منطقه‌ای شود که ربط مستقیمی به منافع سنتی‌اش ندارد؟ پاسخ را باید در رقابت‌های ژئوپلیتیک بزرگ‌تر جست‌وجو کرد؛ واشنگتن با کنترل این کریدور ترانزیتی، می‌تواند نفوذ روسیه و ایران را در قفقاز کاهش دهد. این حضور راهبردی آمریکا، علاوه بر کنترل یک مسیر حیاتی ترانزیتی، نوعی اهرم فشار در معادلات سیاسی منطقه ایجاد می‌کند. 

از سوی دیگر، ایران که در مجاورت مرزهای جنوبی ارمنستان و نخجوان قرار دارد، نسبت به حضور آمریکایی‌ها در این منطقه به شدت هشدار داده است. تهران معتقد است که کنترل مسیر ترانزیتی زنگزور توسط آمریکا، تهدیدی مستقیم علیه امنیت مرزهایش است. به همین دلیل، ایران مخالفت قاطع خود را با هرگونه مداخله آمریکا در این منطقه اعلام کرده و از نزدیک، تحولات مرزی و حمل‌ونقلی را زیر نظر دارد. اگرچه اسرائیل، نقش اول کریدور موسوم به «آی‌مک» است، به این معنا که مبتکر احداث آن است؛ اما این رژیم برای تقویت جایگاه خود در منطقه صرفا به دنبال کردن ایده ایجاد آی‌مک بسنده نکرده و زنگزور را به عنوان یک راه‌گذر تجاری دیگر که نزدیک به مرز ایران نیز هست، ابزاری برای تقویت حضور نرم خود در منطقه می‌داند. درواقع اسرائیل، زنگزور را یک موقعیت ژئوپلتیک برای محاصره نرم ایران در منطقه تلقی می‌کند. به این ترتیب یکی از دلایل کلیدی حمایت رژیم صهیونیستی از کریدور زنگزور، تلاش برای دور زدن محدودیت‌های ژئوپلیتیک موجود در مسیرهای سنتی نفوذ یا تهاجم به ایران است. اسرائیل از طریق ائتلاف‌های منطقه‌ای و بهره‌گیری از خاک و حریم هوایی کشورهای همسایه، خواستار نزدیک شدن به خاک ایران برای پیشبرد منافع خود است. برخی نیز معتقدند نفوذ نرم اسرائیل در منطقه زنگزور، می‌تواند مقدمه دسترسی هوایی آزاد به دریای خزر و حتی شاید ورود به آسمان ایران باشد؛ چنانکه در جریان جنگ تحمیلی 12روزه و حملات نظامی متعدد به شهرهای تبریز، اردبیل و سایت‌های راداری در شمال غرب ایران، استفاده از حریم هوایی مناطق مرزی ایران با ترکیه و جمهوری آذربایجان گزارش شد. 

باکو معتقد است کریدور زنگزور به عنوان مسیر ترانزیت بین‌المللی، ظرفیت حمل‌ونقل سالانه ۱۵‌میلیون تن کالا را دارد که می‌تواند تحول عظیمی در ترانزیت منطقه‌ای ایجاد کند. همچنین از نگاه باکو، این کریدور اتصال مستقیم خاک جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان را ممکن می‌سازد و در نتیجه مسیر حمل‌ونقل کالا از جمهوری آذربایجان به ترکیه و فراتر از آن را کوتاه‌تر و امن‌تر می‌کند. اما از نگاه ایران و ارمنستان این مسیر تازه، تهدیدی برای تمامیت ارضی ارمنستان و راه‌های ارتباطی سنتی ایران با ارمنستان محسوب می‌شود و در حقیقت کریدور زنگزور، ایران و ارمنستان را نه فقط تهدید، بلکه می‌تواند مسدود کند. 

در نهایت، زنگزور بیش از یک مسیر حمل‌ونقلی ساده است؛ این کریدور محل تلاقی منافع اقتصادی و بازیگران ژئوپلیتیک منطقه است و به نظر می‌رسد ایران باید راهبرد مشخصی برای مواجهه با تهدیدی که از این ناحیه وجود دارد، پیش‌بینی کند؛ راهبردی که می‌تواند بر تعجیل در احداث زیرساخت‌های حمل‌ونقلی باقی‌مانده برای تکمیل کریدورهای شمال - جنوب و تراسیکا متکی باشد.