ارزش معاملات به کف ۱۰ماهه رسید؛
بورس در انتظار محرکهای جدید

از سوی دیگر، صندوقهای اهرمی که قرار بود ابزار نوینی برای جذابتر کردن بازار باشند، همچنان در هالهای از ابهام و بیاعتمادی گیر کردند و در روزهای گذشته در صف فروش قفل شدند. تغییر ضریب اهرمی هم مانند پاشیدن آب روی آتش خاموش بود؛ نه گرمایی به بازار برگرداند و نه توانست سرمایهگذاران را به میدان بکشاند. ازاینرو به نظر میرسد برای بازگشت اعتماد، شفافیت در سیاستگذاری، ثبات در قوانین و حمایت هدفمند از شرکتهای بنیادی ضروری است. سیگنالهای مثبت سیاسی یا اقتصادی، مانند پیشرفت در مذاکرات، میتواند انگیزه سرمایهگذاران را تقویت کند. در کوتاهمدت، انتظار میرود بازار همچنان درگیر نوسانات محدود و روند فرسایشی باشد، مگر اینکه محرکهای قوی و ملموس وارد میدان شوند.
بازار زیر ذرهبین آمار
دماسنجهای اصلی بازار سرمایه روز سهشنبه برای پنجمین روز متوالی با کاهش ارتفاع همراه بودند. در این میان شاخص کل بورس تهران با عقبنشینی ۱.۲۶ درصدی روبهرو بود و در پایان ساعت معاملات در سطح ۲میلیون و ۷۳۳ هزار واحدی ایستاد. ریزش ۳۴ هزار و ۹۵۸ واحدی شاخص کل بورس در حالی به ثبت رسید که کانال ۲میلیون و ۸۰۰ هزار واحدی روز دوشنبه از دست رفت و حال همه امیدها به حفظ محدوده ۲میلیون و ۷۰۰ هزار واحدی دوخته شده است. نماگر هموزن نیز مانند شاخص کل از وضعیت چندان مساعدی برخوردار نبوده است.
به طوری که روز گذشته این نماگر با افت ارتفاع ۰.۸۲ درصدی، مواجه و در سطح ۸۲۱ هزار و ۱۴۹ واحدی قرار گرفت. در این بین شاخص کل فرابورس نیز که معیار مناسبی برای بررسی وضعیت سهام مختلف فرابورسی است، همسو با سایر نماگرها حدود ۰.۹۴ درصد سرخپوش شد و در نهایت در سطح ۲۴ هزار و ۵۷۲ واحدی کار خود را به اتمام رساند. همچنین ارزش معاملات خرد بازار سرمایه روز سهشنبه که شامل سهام، حقتقدم و صندوقهای سهامی بازار میشود مقدار ۲ هزار و ۳۲میلیارد تومانی را ثبت کرد که نسبت به روز دوشنبه افت ۵۰ درصدی را ثبت کرده است. نکته حائز اهمیت خروج نقدینگی از بازار سرمایه بوده که مجموع خروج پول در شش روز گذشته به ۶ هزار و ۹۶۶میلیارد تومان رسیده است. افت ارزش معاملات در کنار خروج پرقدرت نقدینگی نشان از عدم اطمینان سرمایهگذاران نسبت به چشمانداز بازار در روزهای آینده است. چشماندازی که با سرخ پوشی تابلو معاملاتی و تشکیل صفهای فروش میتوان عمق آن را سنجید.
ریزش ادامهدار دماسنجها
محمدحسین علیبخشی، کارشناس بازار سرمایه در خصوص سرخپوشی ادامهدار شاخصهای اصلی بازار گفت: بازار سرمایه روز سهشنبه روز تلخ و پرچالشی را تجربه کرد و شاخصهای بورسی با ریزشی شدیدتر از روزهای گذشته مواجه بودند. مهمترین عامل تضعیف این روزهای بازار، ابهام در شرایط سیاسی و اقتصادی کشور است. بلاتکلیفی در مسائل کلان، از جمله احتمال مذاکره با آمریکا، توافق با اروپا، احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه یا ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، آیندهای مبهم را پیشروی سرمایهگذاران قرار داده است. در بازار سرمایه که آینده سهام خریدوفروش میشود، نبود افق روشن به کاهش اعتماد و افت شدید شاخصها منجر شده است.
از سوی دیگر رکود سنگین اقتصادی نیز نقش کلیدی در این بحران ایفا میکند. شاخص مدیران خرید(شامخ)، بهعنوان معیاری برای ارزیابی وضعیت اقتصادی، در خردادماه به عدد ۴۲ سقوط کرده، درحالیکه در اردیبهشتماه در محدوده ۵۳ بود و بخش صنعت از ۴۸ به ۴۲ تنزلیافته است. باید عنوان کرد شامخ زیر ۵۰ نشاندهنده ورود اقتصاد به فاز رکود است و این کاهش چشمگیر، عمق مشکلات در بخش صنعت و کل اقتصاد کشور را نشان میدهد.
دلایل این رکود شامل ناترازی انرژی با قطعی مکرر برق و مشکلات تامین آب، کمبود مواد اولیه به دلیل نوسانات ارزی و مشکلات تامین مالی، کاهش قدرت خرید مردم به دلیل تورم بالا و افت سفارشهای جدید در کنار تعدیل نیرو و توقف استخدام نیروی جدید است. این عوامل به کاهش تولید برای هشتمین ماه متوالی منجر شده و مشکلات را در بازارهای داخلی و صادراتی تشدید کرده است. علیبخشی ادامه داد: سیاستهای انقباضی بانک مرکزی طی چند سال اخیر نیز اثرات منفی خود را بر اقتصاد و تولید نشان داده است. این سیاستها با محدودکردن نقدینگی و افزایش نرخ بهره، تامین مالی را برای بنگاههای اقتصادی دشوار کرده و تولید را کاهش داد. این تاثیر دومینویی، سایر بخشهای اقتصاد و بهویژه بازار سرمایه را تحتفشار قرار داده است.
عوامل دیگری نیز مانند فروش سهام توسط صندوقهای سرمایهگذاری برای تامین نقدینگی، گمانهزنیها درباره تعطیلی یکهفتهای تهران که برخی سرمایهگذاران را به فروش سهام برای تامین هزینههای سفر سوق داده در کنار تجربه تاریخی عملکرد ضعیف بازار در ماه مرداد طی سالهای اخیر، اثر منفی بر بورس گذاشته است. اظهارات رئیس سازمان بورس مبنی بر عدم نیاز به حمایت هر روزه، سیگنال منفی به فعالان بازار ارسال کرده و ناامیدی را تشدید کرده است. این ناامیدی به میزانی بوده که حتی سرمایهگذارانی که به عوامل بنیادی مانند گزارشهای فصلی خوب یا P/E پایین امیدوار بودند، به جمع فروشندگان بپیوندند. اظهارات مقامات مبنی بر اولویت نداشتن بورس و تمرکز بر تامین مالی از طریق عرضههای اولیه، اعتماد باقیمانده را نیز از بین برده و بسیاری از فعالان قدیمی بازار را به خروج از آن سوق داده است. در پایان، تنها میتوان به بهبود شرایط در آینده امیدوار بود.
سایه ناامیدی بر سر بورس
شهیر محمدنیا، کارشناس بازار سرمایه وضعیت نامطلوب این روزهای بورس را اینگونه مورد تحلیل و ارزیابی قرارداد: بازار سرمایه این روزها در شرایطی بحرانی به سر میبرد و دادههای اخیر نشاندهنده فقدان امید به بهبود اوضاع، بهویژه در حوزه اقتصادی را گوشزد میکنند. قیمتها، حجم معاملات و شاخصهای بازار نشانهای از انتظارات مثبت، بروز نمیدهند. به نظر میرسد بازار این روزها از سناریوی توافق عبور کرده و با واقعیتی تلخ مواجه شده است. مذاکرات نهتنها کند و مبهم پیش میروند، بلکه شواهد حاکی از کاهش احتمال حصول توافق است.
در این شرایط، بازار سرمایه به حال خود رها شده و تحتفشارهای ساختاری اقتصاد، سیاستهای ناکارآمد و مهمتر از همه، نبود اعتماد قرار گرفته است. شاخص مدیران خرید (PMI) که در ایران به نام شامخ شناخته میشود، با ثبت عدد ۴۲.۹، پایینتر از معیار ۵۰، نشاندهنده ورود اقتصاد به دورهای رکودی است. این میزان که در مقایسه با دورههای گذشته بیسابقه یا کمسابقه تلقی میشود، سیگنالی زودهنگام از نامطلوب بودن اوضاع ارائه میدهد. بررسی دقیقتر شامخ نشان میدهد که بیشترین افت در میزان سفارشهای جدید مشتریان رخداده است. این شاخص با ثبت عدد ۳۸.۵، حکایت از کاهش شدید تقاضا در بازار دارد.
همچنین، شاخص فروش با عدد ۴۳.۲، وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد. همچنین شاخص قیمت مواد اولیه با جهش به ۷۷.۳، فشار هزینهای سنگینی را بر تولیدکنندگان وارد کرده که به طور طبیعی به افزایش قیمت مصرفکننده و تشدید تورم منجر خواهد شد. ترکیب این اعداد، ورود اقتصاد ایران به دورهای از رکود تورمی را تایید میکند؛ وضعیتی که در آن تولید کاهش مییابد و قیمتها به طور همزمان افزایش پیدا میکنند. از سوی دیگر، کسری بودجه قابلتوجه در بودجه سال ۱۴۰۴ و نبود منابع ارزی پایدار، شرایط را برای اقتصاد ایران بیشازپیش دشوار و مبهم کرده است. حتی افزایش ضریب اعتباری صندوقهای اهرمی به ۷۰ درصد نیز نتوانسته نقش مسکن را در کوتاهمدت ایفا کند.
دلیل این ناکامی، فضای منفی حاکم بر کلیت بازار است. در شرایطی که ریسکهای سیستماتیک همچنان پابرجاست، اهرمها و اعتبارات بهجای عامل رشد، به ابزاری برای تشدید ریزش تبدیل شدند. محمدنیا ادامه داد: باید عنوان کرد فقدان چشمانداز مثبت، رکود تورمی در سطح کلان اقتصاد، سیاستهای مالی ناکارآمد و نبود حمایتهای هدفمند و منسجم، همگی اعتماد عمومی به بازار را بهشدت تضعیف کردند. رفتار سرمایهگذاران نیز به طور فزاینده محتاط، تدافعی و ریسکگریز شده است. تا زمانی که تصویر شفافی از مسیر آینده ارائه نشود و بازار احساس نکند از حالت رهاشدگی خارج شده، بعید به نظر میرسد که شاهد بازگشت پویایی و آشتی سرمایهگذاران با بازار باشیم.