دریافت مالیات از داراییهای دیجیتال موافقان و مخالفان خود را پیدا کرد
رمزارزها در تور مالیات؟

در آن زمان، بیتکوین تنها یک ایده جذاب بود که میان گروه کوچکی از توسعهدهندگان و علاقه مندان به دنیای بلاکچین دست به دست میشد. اما با گذشت زمان و بهویژه از روند صعودی سال ۲۰۲۱، بازار ارزهای دیجیتال از حاشیه خارج شده و به یکی از ارکان اقتصاد دیجیتال در بسیاری از کشورها تبدیل شده است.
میلیونها کاربر، شرکت سرمایهگذاری، فروشگاهها و حتی دولتها وارد این بازار مالی شدهاند و حجم عظیمی از پول و داده به طور مداوم بر بستر بلاکچینهای مختلف جا به جا میشود. امروزه ارزش بازار ارزهای دیجیتال از ۳.۳ تریلیون دلار نیز عبور کرده و نقش این داراییها در انتقال ارزش، پرداختهای بینالمللی و حتی ذخیره سرمایه پررنگتر از همیشه شده است.
در چنین شرایطی دیگر نمیتوان رمزارزها را نادیده گرفت و طی چند سال اخیر دولتها و نهادهای قانونگذار در سراسر جهان به دنبال آن بودهاند تا نظارت خود را بر این بازار افزایش داده و چارچوبهای فعالیت در آن را مشخص کنند. در این بین مالیات نیز مورد توجه دولتها قرار گرفته است و تلاشهایی برای تنظیم و شفافسازی مالیات بر درآمد و معاملات ارزهای دیجیتال دیده میشود.
در حالی که امروز برخی کشورها دارای قوانین نسبتا شفافی برای مالیاتگیری از ارزهای دیجیتال هستند، اما همچنان در اکثر مناطق و کشورها این موضوع همچنان محل بحث و اختلاف نظر است. مخالفان مالیاتگذاری بر ارزهای دیجیتال معتقد هستند که این داراییها مستقل از ساختارهای سنتی به شمار میروند و نباید مشمول قوانین مالیاتی شوند؛ در حالی که مدافعان، مالیات بر رمزارز را برای عدالت مالیاتی و کنترل فعالیتهای مالی ضروری میدانند.
ماهیت مستقل بیتکوین
از زمان آغاز فعالیت، ماهیت واقعی بیتکوین همواره مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. عدهای آن را نوعی پول دیجیتال معرفی میکنند، در حالی که برخی آن را ابزاری برای سرمایهگذاری و ذخیره ارزش میدانند. ابهام در تعریف ماهیت بیتکوین در قوانین کشورها، باعث شده است تا تعیین جایگاه حقوقی و مالیاتی آن برای دولتها دشوار باشد. با این حال، به وضوح مشخص است که بیتکوین بر بستر فناوری بلاکچین ساخته شده است که تفاوتهای مهمی با ساختارهای سنتی اقتصادی دارد.
بیتکوین و اکثر ارزهای دیجیتال، به نوعی طراحی و ساخته شدهاند که بدون نیاز به واسطهها یا نهادهای دولتی، مالکیت کاربران بر دارایی و تراکنشها را به صورت شفاف و مستقل، بر بستر فناوری بلاکچین ثبت و پردازش کنند.
به دلیل همین ویژگی مهم، برخی تحلیلگران و فعالان حوزه رمزارز بر این باور هستند که دولتها حقی برای دریافت مالیات از چنین داراییهایی ندارند. به عقیده این افراد، با توجه به این موضوع که بیتکوین برای فعالیت خود به هیچ سازوکار دولتی نیاز ندارد، گرفتن مالیات از کاربران آن منطقی به نظر نمیرسد.
این افراد استدلال میکنند که برای ثبت و انتقال مالکیت داراییهایی مانند املاک و خودرو، کاربران وابسته به زیرساختهای حقوقی و قانونی دولتها وابسته هستند و وجود مالیات در چنین فعالیتهایی منطقی است. با این حال، تمام فرآیندهای بیتکوین به طور خودکار و بر بستر فناوری مستقل بلاکچین انجام میشود. در نتیجه، در نگاه طرفداران بیتکوین دریافت مالیات از این ارز دیجیتال بدون آنکه دولت در ایجاد یا حفظ ساختار آن نقشی داشته باشد، نوعی تناقض در نظام مالیاتی سنتی است.
موافقان و مخالفان مالیات رمزارز
با وجود دیدگاههایی که استقلال ساختاری بیتکوین و سایر رمزارزها را بهعنوان دلیلی برای معافیت آنها از مالیات مطرح میکنند، اکثر دولتها چنین نگرشی را نمیپذیرند. از دیدگاه دولتها و قانونگذاران، هرگونه کسب سود، درآمد یا افزایش سرمایه صرف نظر از منبع آن باید مشمول قوانین مالیاتی باشد. مزایای این اقدام علاوه بر حفظ منابع درآمدی دولتها، تحقق عدالت مالیاتی، جلوگیری از فرار مالیاتی و مهارت فعالیتهای غیرقانونی نیز معرفی میشود.
در این بین، مخالفان مالیاتگیری از ارزهای دیجیتال، علاوه بر مسائل فلسفی پیرامون این موضوع، به پیچیدگیهای فنی و مشکلات اجرایی این فرآیند نیز اشاره میکنند. در عمل، شناسایی دقیق زمان خرید، قیمت خرید، زمان فروش و قیمت فروش و محاسبه سود یا زیان آن برای هر تراکنش میتواند بسیار دشوار باشد.
در حالی که امروزه اکثر معاملات ارزهای دیجیتال بر بستر صرافیهای رمزارز متمرکز انجام میشود، اما کاربران به این صرافیها وابسته نیستند و میتوانند خارج از نگاه و نظارت دولتها نیز به کمک پلتفرمهای غیرمتمرکز و کیف پولهای رمزارز معاملات خود را انجام دهند. افزایش نظارت و سختگیری در این زمینه نیز میتواند باعث سردرگمی و نگرانی بسیاری از سرمایهگذاران شود و کاربران را به سمت پنهان کاری یا تخلفات مالیاتی حرکت دهد؛ فعالیتی که با توجه به ماهیت ارزهای دیجیتال، راحت و سریعتر از بازارهای مالی سنتی قابل انجام است.
از سوی دیگر، مدافعان مالیاتگذاری معتقدند که اگر ارزهای دیجیتال بهعنوان ابزاری برای سرمایهگذاری، حفظ ارزش و حتی معامله در بازارهای بینالمللی پذیرفته میشوند، باید از قواعد مالیاتی یکسان با سایر داراییها پیروی کنند. به باور این افراد، نبود مقررات مالیاتی در این حوزه میتواند به افزایش نابرابری، فرار مالیاتی و تضعیف منابع درآمدی دولت منجر شود. همچنین، وجود مالیات میتواند به رسمیت شناختن قانونی ارزهای دیجیتال کمک کرده و حمایت بیشتر دستگاههای قانونگذاری و دولتی از آنها را به دنبال داشته باشد.
حال و آینده مالیات ارزهای دیجیتال
در حالی که بسیاری از کاربران تصور میکنند که هنوز قوانین مشخصی برای مالیات بر ارزهای دیجیتال وجود ندارد، واقعیت این است که مالیاتگیری از رمزارزها در بسیاری از کشورها هم اکنون نیز در حال اجراست. اگرچه انتقال ساده ارزهای دیجیتال، نگهداری و حتی معاملات آنها در بسیاری از کشورها هنوز به طور مستقیم مشمول مالیات نمیشود، اما فعالیتهای اقتصادی مرتبط با رمزارزها و شرکتهای فعال در این بازار مالیات خود را پرداخت میکنند.
به عنوان مثال، هم اکنون در ایران صرافیها نیازمند پرداخت دو مالیات بر درآمد و مالیات ارزش افزوده هستند و موظف شدهاند تا سود و هزینههای عملیاتی خود را مطابق قوانین کشور گزارش دهند. علاوه بر آن، مراکز استخراج ارز دیجیتال نیز به عنوان واحد تولیدی صنعتی شناخته شده و مشمول قوانین مالیاتی شدهاند.
با این حال، همچنان شفافیت لازم پیرامون مالیات ارزهای دیجیتال وجود ندارد و این موضوع تنها محدود به ایران نیست. به عقیده تحلیلگران، این عدمشفافیت از جمله مهمترین دلایلی است که باعث شده تا برخی از سازمانهای مالی و صندوقهای سرمایهگذاری هنوز به طور جدی و با اطمینان به بازار ارزهای دیجیتال وارد نشوند. به عقیده این افراد، مالیات در بازار ارزهای دیجیتال هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد و هنوز دولتها به نتیجهای جامع برای چگونگی اعمال و اجرای آن نرسیدهاند.
در نتیجه به نظر میرسد که هم اکنون مسیر کاملا مشخصی برای آینده شرایط مالیات ارزهای دیجیتال وجود ندارد و این موضوع کاملا به فضای سیاسی و اقتصاد هر کشور بستگی خواهد داشت. برخی سیاستمداران آمریکا از جمله اریک ترامپ، پسر دونالد ترامپ، در گذشته پیشنهاد دادهاند که سود حاصل از برخی رمزارزها از مالیات معاف شوند. اگر چنین سیاستهایی به طور رسمی تصویب شوند، میتوانند نگاهها نسبت به مالیات ارزهای دیجیتال را تغییر دهند.
اما در سوی مقابل، نهادهای بینالمللی مانند اتحادیه اروپا طی سالیان اخیر در تلاش بودهاند تا چهارچوبهای مشترکی برای ردیابی، گزارش دهی و مالیاتگذاری بر ارزهای دیجیتال تدوین کنند. هدف این اقدامات، جلوگیری از پولشویی، فرار مالیاتی و سوءاستفادههای مالی عنوان میشود.
در حالی که بیتکوین به عنوان راهکاری برای فرار از سیستمهای مالی سنتی طراحی شده بود، اما در عمل هرچه استفاده از آن گسترش پیدا میکند، ارزهای دیجیتال بیشتر گرفتار قوانین، مقررات و نظارتهای دولتی قرار میگیرند. بنابراین در حالی که ماهیت غیرمتمرکز بیتکوین باعث شده است تا در تقابل مستقیم با مفهوم دولت-ملت مدرن قرار گیرد، اما بازار ارزهای دیجیتال امروزه ماهیتی متمرکز پیدا کرده است و اکثر حجم معاملات توسط صرافیهایی پردازش میشوند که کاملا تحت نظارت دولتها قرار دارند.
به همین دلیل، اگر در نهایت تصمیم بر اخذ مالیات باشد، بستر آن تا حد زیادی فراهم شده است. با این حال این تصمیم میتواند مخالفتهای گستردهای را به همراه داشته باشد و اجرای آن نیز با چالشهای مختلفی همراه است. در نتیجه، در حالی که دولتها بهدنبال کنترل و قانونگذاری این بازار هستند، فشار کاربران، شرکتها و فعالان حوزه رمزارزها نیز میتواند در شکلگیری قوانین آینده نقش کلیدی ایفا کند.