دروزیها چهکسانی هستند؟

با وجود خشونتها یکی از سه رهبر مذهبی این گروه، حکمت الهجری، در مصاحبهای با یورونیوز گفت که این گروه توسط «مردمان صلحطلبی که تا به حال به هیچکس حمله نکردهاند» و بر اساس سه محور اساسی شکل گرفته: «استفاده از منطق، عدم خشونت، و صداقت». اینها چیزهایی است که دروزیها خود را با آن معرفی میکنند. بااینحال دروزیها در طول هزار سال تاریخشان، با درگیری غریبه نبودهاند.
آیین همبستگی
شرح تاریخ یکی از پیچیدهترین گروههای دینی خاورمیانه حتی برای خود بومیان نیز کار سادهای نیست. همانطور که یکی از رهبران این فرقه به یورونیوز گفت: «ما باید از زمان پیامبران شعیب و موسی» شروع کنیم. در اوایل قرن یازدهم میلادی در مصر، آیین دروزی بهعنوان شاخهای از اسلام اسماعیلی - که خود شاخهای از اسلام شیعه است - بنیانگذاری شد. گزارشها حاکی از آن است که این آموزه برای اولین بار در سال ۱۰۱۷ در قاهره تبلیغ شد که به شورشهایی در پایتخت مصر انجامید.
بخش عمدهای از ایدئولوژی بنیانگذار دروزی بر پایه شخصیت الحاکم، رهبر فاطمی، استوار بود. برخی او را به کنایه «خلیفه دیوانه» مینامیدند، درحالیکه دیگران او را به عنوان رهبری عالیرتبه و برگزیده الهی مورد احترام قرار میدادند. الحاکم شخصیتی بحثبرانگیز بود که متهم به آزار و اذیت مسلمانان سنی، مسیحیان و یهودیان بود. او در سال ۱۰۲۱ به طور مرموزی ناپدید شد. آنچه برای اقلیت تازهتاسیس دروزی در پی آمد، با تبعیض و آزار و اذیت همراه بود. آنها عمدتا توسط جانشینان الحاکم از مصر رانده و در مناطق کوهستانی شام ساکن شدند؛ منطقهای که شامل سوریه، لبنان و بخشهای مورد مناقشه اسرائیل امروزی میشود. بسیاری از آموزههای دروزی همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد، اما یک ساکن دروزی سویدا که از خانواده شیخهاست و به دلایل امنیتی خواست ناشناس بماند، گفت که این گروه «پیرو آیین توحید (وحدانیت) است که یک ایمان فکری و معنوی بر اساس این ایده است که رابطه فرد با خدا، رابطهای معنوی و فکری است، نه وابسته به مناسک مذهبی تحمیلی». به طور خلاصه «این {دین} یک ایمان اختیاری است و نه اجباری» که بخشی از هیچکدام از ادیان دیگر منجمله اسلام نیست. در جهانبینی دروزی، این به معنای آن است که این گروه «قادر به هماهنگی با فرقهها، ادیان و اقوام مختلف است». از سال ۱۰۴۳ میلادی، دین دروزی به روی تازهواردان بسته شده است. امروزه جمعیت دروزی در سراسر جهان تنها یکمیلیون نفر است که بیش از دوسوم آنها در سوریه زندگی میکنند.
تقلا برای آزادی
در طول تاریخ هزارسالهشان، دروزیها مکررا با قدرتهای بزرگتر مختلفی ائتلاف تشکیل دادهاند. در دوران جنگهای صلیبی، سربازان دروزی با مقاومت در برابر پیشروی صلیبیون در سواحل لبنان، به نیروهای ایوبی و بعدها مملوک کمک کردند. آنها همچنین سطوح بالایی از خودمختاری را در قرون حاکمیت عثمانی حفظ کردند و حتی در قرن هفدهم عثمانی را با ایجاد ائتلافی با مسیحیان مارونی به چالش کشیدند. کمی نزدیکتر از نظر تاریخی، زمانی که منطقه توسط قدرتهای اروپایی به کشورهای ملی امروزی تقسیم شد که مرزهای اغلب نفوذپذیر آنها هنوز هم بهطور پاکنشدنی روی نقشهها حک شده است، شیخ الهجری خاطرنشان میکند که دروزیها «از جمله کسانی بودند که به تاسیس دولت لبنان کمک کردند».
در کشور همسایه سوریه، آنها همچنان یک نیروی سیاسی قدرتمند هستند که توسط دودمان جنبلاط رهبری میشوند. نسلهای این خانواده ریاست حزب سوسیالیست ترقیخواه را که اکثریت آن دروزی هستند، بر عهده داشتهاند. شیخ ادعا میکند که در سوریه، داستان متفاوت بوده؛ داستانی آغشته به «به حاشیه راندن شدید و رفتارهای فرقهگرایانه نفرتانگیز».
این جامعه زمانی که اسرائیل در جنگ ششروزه ۱۹۶۷، بلندیهای جولان با اکثریت دروزی را ضمیمه کرد، از هم گسست. چهار سال بعد، حزب بعث به رهبری اسد به قدرت رسید؛ اتفاقی که به گفته رهبران و فعالان دروزی، سرآغاز پنج دهه تبعیض بود. الهجری معتقد است: «رژیم اسد دروزیها را تا حدی به حاشیه راند که حفر چاه آب یا ساخت کارخانه از سوی آنها را ممنوع ساخت و آنها از دستیابی به درجات بالای نظامی محروم شدند.» با این حال، همه رابطه دروزیها با حافظ الاسد و پسر بهتازگی برکنارشدهاش بشار را به این تیرگی به تصویر نمیکشند؛ برخی رژیم گذشته را کاهنده تنشهای قومیتی در کشوری میدانند که نزدیک به ۲۰درصد از جمعیت ۲۴میلیوننفری آن را اقلیتهای دینی تشکیل میدهند. حتی اتهاماتی مبنی بر این وجود داشت که خاندان اسد با گروههای غیرسنی رفتار بهتری داشته و همانطور یکی از اعضای موثر جامعه دروزی در سویدا میگوید: «افراد دروزی از رژیم قبلی منفعت کسب میکردند، با آن تجارت میکردند و ایدهها و اعمالش را پشتیبانی میکردند». بااینحال، ثمره ابوالوان، هنرمند و فعال دروزی، قاطعانه معتقد است که بسیاری از اعضای این اقلیت، اگر نگوییم اکثر آنها، سرسختانه مخالف اسد بودند. او میگوید: «شخصا، من در انقلاب به مدت چهارده سال فعال بودم، پدرم نیز شغلش را به خاطر اینکه مخالف رژیم بود از دست داد. ما همه در اپوزیسیون بودیم. ما خانوادهای بودیم که از یکدیگر حمایت میکردیم و به نواحی خارج از کنترل حکومت نیز کمک ارسال میکردیم و حتی جان خود را به خطر میانداختیم.»
ابوالوان گفت، زمانی که نیروهای تحت فرمان احمد الشرع، رهبر سابق یک گروه شبهنظامی اسلامگرا که نام مستعارش، الجولانی، از نام عربی بلندیهای جولان گرفته شده بود، [به قدرت رسیدند] «بسیار خوشحال بودم. باورم این بود که ۱۴سال [مبارزه] با تمام شهدایی که خونشان ریخته شد، به پایان رسیده است. اما بعد معلوم شد که این تنها سرآغاز چیزی حتی بدتر بود.»
گره داستان محکمتر میشود
مقامات جدید در دمشق عمدتا با یک نفس راحتِ محتاطانه از سوی جامعه جهانی روبهرو شدهاند. الشرع با رهبران قدرتهای غربی، از جمله بریتانیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده دیدار کرده است. دونالد ترامپ حتی رئیسجمهور جدید را «خوشتیپ» خواند. آنچه پس از آن رخ داد لغو بسیاری از تحریمهای کمرشکنی بود که بر دولت اسد بهخاطر جنایات علیه مردمش تحمیل شده بود. امروز ۹۰درصد مردم سوریه همچنان زیر خط فقر زندگی میکنند و اقتصادش به تار مویی بند است. اگرچه بسیاری الشرع را به خاطر بازگرداندن ثبات به کشوری که بیش از یک دهه درگیر جنگ بود، ستودهاند، اما سوریه شاهد چندین مورد فوران خشونتهای قومی بوده است، بهویژه در اوایل ماه مارس که جوامع علوی در مناطق ساحلی قتلعام شدند.
درحالیکه الشرع در آن زمان خواستار آرامش شد و وعده تحقیقات مستقل در مورد ادعاهایی را داد که نیروهای وابسته به دولت، آنچه را که یک مفسر «عیاشی خشونت» نامید، آغاز کردند، بسیاری معتقدند که رئیسجمهور در این امر همدست بوده است. آن ساکن سویدا در طول مصاحبهاش گفت: «آنها [از علویها] خواستند که سلاحهایشان را تحویل دهند. وقتی سلاحها تحویل داده شد و منطقه ساحلی سوریه منزوی گشت… آنها حمله کردند و قتلعامهای وحشتناکی علیه بشریت مرتکب شدند. کل روستاها نابود و ساکنانشان کشته شدند. خانهها و خانهها سوزانده شدند.»
شیخ حکمت با این موضوع موافقت کرد و افزود: «آنها از یک گروه محلی برای برانگیختن درگیری استفاده میکنند و سپس علیه مخالفان خود دست به کشتار جمعی میزنند.» این رهبر روحانی معتقد است که او خشونتهای اخیر را ماهها قبل پیشبینی کرده بود. شیخ حکمت به یاد آورد: «آنها هفت ماه را صرف اجرای یک کارزار رسانهای سیستماتیک کردند که به گفته او به تنشهای قومی دامن زد. حتی هفتههایی بود که سویدا بیش از ۲۵درصد از گزارشهای خبری جهان عرب را به خود اختصاص داده بود، در زمانی که هیچ اختلاف یا درگیری آشکاری وجود نداشت، که بهوضوح به یک طرح ازپیشطراحیشده علیه دروزیها اشاره داشت.»
آیا اعتماد به الشرع از بین رفت؟
در اواخر آوریل، تنشها به خشونت کشیده شد و منجر به کشته شدن نزدیک به ۱۰۰جنگجوی دروزی شد. بیش از ۳۰نیروی امنیتی دولتی نیز کشته شدند و ارتش اسرائیل حملات هوایی را انجام داد، از جمله در نزدیکی کاخ ریاستجمهوری. معلوم شد که این مقدمهای است برای آنچه در راه بود. در ۱۳ ژوئیه، بار دیگر در جنوب سوریه درگیری آغاز شد و شبهنظامیان بدوی و دروزی، هر یک دیگری را به ارتکاب جنایات جنگی، از جمله قتلعامهای گسترده، متهم کردند. جامعه بینالمللی بهسرعت این خشونت را محکوم کرد و اتحادیه اروپا اعلام کرد که «وحشتزده» شده است، بدون آنکه تقصیر را به گردن یک طرف یا طرف دیگر بیندازد. بااینحال، حامیان غربی جدید و مردد سوریه، از آتشبسی که توسط الشرع اعلام شد، استقبال کردند. در این آتشبس، رهبر سوریه گفت که «اولویت» او حفاظت از دروزیهاست.
* خبرنگار یورونیوز