اهداف سیاسیکریدور«داوود»

پروژه موسوم به «کریدور داوود» بخشی از طرحهای بزرگتر اسرائیل در منطقه است. مطابق با برنامهها این کریدور به اسرائیل امکان عبور بدون مانع از بلندیهای جولان اشغالی تا سویدا و پایگاه آمریکایی التنف و دیرالزور را خواهد داد، منطقهای که تحت کنترل گروه «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) و «یگانهای مدافع خلق» (YPG) تحت حمایت آمریکا در شمال شرقی سوریه است. اسرائیل در نظر دارد که این کریدور حتی بتواند به دولت خودمختار اقلیم کردستان (KRG) در شمال عراق که با ترکیه و ایران هممرز است، برسد.
سامی العریان، یک آکادمیسین برجسته فلسطینی و مدیر مرکز اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباحالدین زعیم استانبول، میگوید: «این پروژه کریدور داوود تلاشی از سوی اسرائیل برای برقراری هژمونی خود بر خاورمیانه است.» العریان در گفتوگو با «تی.آر.تی ورلد» با اشاره به دو نقطهعطف حیاتی در تاریخ اسرائیل، میگوید: «این رویایی است که آنها از زمان شروع پروژه صهیونیستی با تئودور هرتسل و بهویژه از جنگ ۱۹۶۷ به دنبال دستیابی به آن بودهاند.»
تئودور هرتسل، روزنامهنگار اتریشی-مجارستانی، بنیانگذار جنبش صهیونیسم در اواخر دهه ۱۸۹۰ است. جنگ ۱۹۶۷، یا جنگ ششروزه، یک پیروزی قابلتوجه برای اسرائیل بر چهار کشور عربی بود که به تلآویو اجازه داد کرانه باختری، غزه و بلندیهای جولان سوریه را که جمعیت دروزی قابلتوجهی دارد، به طور غیرقانونی اشغال کند. کارشناسان همچنین ارتباطی مفهومی بین کریدور داوود و «اسرائیل بزرگ» میبینند؛ مفهومی برگرفته از کتاب مقدس در مورد اسرائیل باستان که از رود نیل تا رود فرات امتداد دارد. این مفهوم به طور علنی توسط شرکای ائتلاف افراطی نتانیاهو مورد استقبال قرار گرفته و اغلب بهعنوان توجیهی برای سیاستهای توسعهطلبانه تلآویو استفاده میشود.
استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کن
به گفته العریان، کریدور داوود تلاشی برای اتصال بلندیهای اشغالی جولان به منطقه کردستان عراق از طریق جنوب سوریه است. اسرائیلیها با ابزار قرار دادن این کریدور و از طریق دیگر ابزارهای سیاسی و نظامی، میخواهند سوریه را به گروههای عرب سنی، علوی، کرد و دروزی در سراسر کشور تجزیه و تقسیم کنند. العریان میگوید که دولت صهیونیستی با تشکیل ائتلاف با اقلیتهایی مانند دروزیها در سوریه و مارونیها (یک جمعیت مسیحی لبنانی که در گذشته با اسرائیل همسو بودند) قصد دارد از گسلهای قومی و مذهبی برای تکهتکه کردن هرچه بیشتر خاورمیانه بهرهبرداری کند.
اما او این دستور کار اسرائیل را یک خیال باطل توصیف میکند که نمیتواند موفق شود. تیم نتانیاهو به بهانه حمایت از دروزیها که حضور قابلتوجهی نیز در اسرائیل دارند و برخی از ژنرالهای ارشد ارتش این رژیم از آنها هستند، نهتنها قبایل بادیهنشین در اطراف سویدا را بمباران کرد، بلکه وزارت دفاع دولت مرکزی در دمشق را نیز هدف قرار داد. نتانیاهو همچنین جنوب سوریه را یک منطقه غیرنظامی اعلام کرد که نشانههای واضحی است از اینکه تلآویو در حال اعلام کنترل بر این منطقه برای دسترسی به پایگاه آمریکایی التنف است که از آنجا میتواند به دیرالزور که تحت کنترل «یگانهای مدافع خلق» زیر بیرق «نیروهای دموکراتیک سوریه»، متصل شود. تحت فشار بینالمللی، اسرائیل و سوریه به یک آتشبس شکننده در سویدا دست یافتند و نیروهای دولت مرکزی از منطقه عقبنشینی کردند که منطقه را تحت کنترل بالفعل دروزیها قرار داد.
در بحبوحه تنشهای فزاینده منطقهای، هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، اسرائیل را به برنامهریزی برای تکهتکه کردن سوریه متهم و تهدید کرد که برای حفاظت از تمامیت ارضی این کشور مداخله خواهد کرد. درحالیکه فیدان مستقیما به کریدور داوود اشاره نکرد، این موضوع مدتهاست که به یک نگرانی فزاینده در آنکارا تبدیل شده است. عمر الحریری، روزنامهنگار سوری مستقر در درعا که جنگ داخلی، تغییر رژیم در دمشق و حملات اسرائیل را تجربه کرده است، تفکری مشابه فیدان دارد.
الحریری به «تی.آر.تی ورلد» میگوید: «اقدامات اسرائیل بهوضوح منعکسکننده یک استراتژی منسجم با هدف تقویت هرجومرج داخلی و جلوگیری از ظهور یک دولت سوری باثبات و مرفه است. رفتار اسرائیل در قبال سوریه به منزله قلدری آشکار است که با سکوت جامعه بینالمللی در مورد اقداماتش در غزه، جسورتر شده است». درعا، زادگاه الحریری، مهد اپوزیسیون ضد اسد در آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ بود و اکنون هدف حملات اسرائیل قرار دارد، زیرا مستقیما در مسیر کریدور داوود واقع شده است.
اسرائیلیها اکنون در غرب دور درعا و در منطقه یرموک در مرز بین سوریه، بلندیهای جولان و اردن حضور دارند. تحلیلگر مستقر در درعا با اشاره به اردن و سوریه میگوید: «در مورد کریدور داوود، نقشههای در دسترس عموم، حاکی از قطع احتمالی مرز سوریه و اردن است (که میتواند) یک تحول بسیار خطرناک باشد که حاکمیت و ثبات هر دو کشور را تهدید میکند.»
اسرائیل، یک حکومت صهیونیستی مبتنی بر ناسیونالیسم سکولار یهودی، مدتهاست که بهعنوان بخشی از کشورداری خود، برای تضعیف و بیثبات کردن کشورهای عربی تلاش میکند. پیش از این، اسرائیل کاتز، وزیر دفاع راستگرای اسرائیل، از «یک سوریه فدرال که شامل مناطق خودمختار مختلف باشد» دفاع کرده بود که بهعنوان تعبیری خوشایند برای یک دولت تضعیفشده تلقی میشود. تام باراک، فرستاده آمریکا در امور سوریه، اخیرا این دیدگاه را تایید کرد و گفت که دولت نتانیاهو قصد دارد این کشور جنگزده را تکهتکه کند زیرا دولت-ملتهای قوی با منافع اسرائیل همسو نیستند.
الحریری میگوید: «اسرائیل همچنین از این کریدور برای پیشبرد این روایت استفاده میکند که حرکتش از طریق سویدا یا شرق سوریه با انگیزه تمایل به محافظت از اقلیتها یا برخورداری از حمایت محلی صورت میگیرد. این ادعاها نادرست بوده و عمدا با هدف ایجاد تفرقه در میان سوریها انجام میشود؛ تفرقهای که در نهایت در خدمت منافع استراتژیک اسرائیل است. این روایت خاص بهویژه خطرناک است - همانطور که رویدادهای اخیر در سویدا بهوضوح نشان دادهاند - زیرا از هویت و حساسیتهای اجتماعی برای خدمت به اهداف استراتژیک اسرائیل بهرهبرداری میکند.»
آیا اسرائیل به درعا حمله خواهد کرد؟
الحریری معتقد است که یک حمله زمینی اسرائیل به درعا، منطقهای با جمعیت متراکم و میزبان بیش از یکونیم میلیون نفر، با «مقاومتی طولانی و مصمم» روبهرو خواهد شد. او بر پیوندهای قوی قبیلهای و اجتماعی این منطقه با کشور همسایه، اردن، تاکید میکند، که به این معنی است که هرگونه تلاش اسرائیل برای اشغال این منطقه، خطر شعلهور شدن یک درگیری منطقهای گستردهتر را به همراه خواهد داشت. اگر چنین حملهای از سوی اسرائیل رخ دهد، به یک جنگ طولانی و خشونتآمیز منجر خواهد شد که میتواند سالها به طول انجامد و در سراسر منطقه گسترش یابد. اسرائیل برای مقابله با چیزی به این جدیت آماده نیست. به گفته الحریری، اشغال جنوب سوریه توسط اسرائیل به معنای قطع ارتباط این کشور عربی از اردن و خلیج فارس و شکستن مسیر زمینی بین ترکیه و کشورهای خلیج فارس نیز خواهد بود. او میافزاید: «این امر عواقب جدی بسیار فراتر از سوریه خواهد داشت. »
* نویسنده در تیآرتیورد