مسیرهای پیش روی اقتصاد

 بانک مرکزی و نهادهای آماری تاکنون تصویر دقیقی از اثرات تورمی جنگ ۱۲روزه منتشر نکرده‌‌‌اند؛ اما سیگنال‌‌‌هایی که از آمارهای جدید می‌رسد نگران‌‌‌کننده‌‌‌اند. گزارش جدید بانک مرکزی نشان می‌دهد تا پایان سال ۱۴۰۳، یعنی پیش از آغاز تنش‌‌‌های نظامی، حجم نقدینگی در کشور حدود ۲۹‌درصد رشد کرده است. برای چهار ماهه ۱۴۰۴ گرچه آمار رسمی وجود ندارد، اما در همین مدت و به‌‌‌ویژه در روزهای جنگ، بانک مرکزی به‌‌‌طور قابل‌‌‌‌‌‌توجهی پول وارد اقتصاد کرد. هدف ظاهری این کار، نجات بازارها و ایجاد آرامش موقت بود؛ اما زمانی که رشد نقدینگی سرعتی بیشتر از رشد اقتصادی داشته باشد، نمود نهایی آن در قیمت دلار و شاخص تورم نمایان می‌شود. از طرفی هم هزینه‌‌‌های جنگ ۱۲روزه اثر خود را در کسری بودجه بیشتر نمایان می‌کند و دولت مجبور است احتمالا از هزینه کالاهای اساسی بزند و این تورم را به مردم منتقل کند. در چنین شرایطی مردم در دوراهی قرار می‌‌‌گیرند: یا نسبت به اتفاقاتی مانند جنگ و فعال‌‌‌شدن مکانیسم ماشه بی‌‌‌اعتنا بمانند و دارایی‌‌‌هایشان آب برود یا برای حفظ سرمایه، آن را از بانک بیرون بکشند و به بازارها ببرند. تجربه نشان داده که انتخاب دوم محتمل‌‌‌تر است و این یعنی آغازی بر تلاطم‌‌‌های جدید قیمتی. مهم‌ترین اثرات اقتصادی فعال‌‌‌شدن مکانیسم ماشه را می‌توان در هفت محور خلاصه کرد:

۱- ضربه سنگین به صادرات نفت:تحریم کشتیرانی، بیمه و خدمات بندری باعث کاهش صادرات نفت می‌شود. حتی اگر صادرات ادامه یابد، با تهاتر صورت می‌گیرد، نه با دریافت پول نقد. این یعنی دولت، با کاهش شدید نقدینگی و منابع ارزی حاصل از فروش نفت روبه‌‌‌روست. البته آمریکا تمام تلاش خود را در پیش می‌گیرد تا امکان همین تهاتر را هم مسدود کند.

۲-  تحریم تراکنش‌‌‌های مالی و بانکی:سیستم بانکی ایران در عمل از تعاملات جهانی خارج می‌شود. هزینه مبادله افزایش می‌‌‌یابد، تبادلات بین‌المللی شرکت‌ها سخت‌‌‌تر شده و درآمد مالیاتی دولت نیز آسیب می‌‌‌بیند.

۳- افزایش کسری بودجه دولت: درآمدهای نفتی و مالیاتی کاهش می‌‌‌یابد و کسری بودجه تشدید می‌شود. در نتیجه دولت در بررسی سومین عامل هم مجبور به چاپ پول و دمیدن بر آتش تورم می‌شود.

۴- رشد انتظارات تورمی و افزایش نرخ ارز:با ایجاد فضای ترس و تشدید انتظارات تورمی، فضای روانی جامعه به ‌‌‌سوی خرید دلار و طلا میل می‌کند. فاصله نرخ دلار بازار با نرخ تعادلی بیشتر شده و حباب شکل می‌گیرد. به این ترتیب فشار تورمی دیگری به اقتصاد تحمیل می‌شود.

۵- تغییر فاز سیاست‌‌‌های انقباضی به انبساطی:در ابتدا سیاست‌‌‌های انقباضی اجرا خواهد شد، اما با وخامت اوضاع مالی، دولت ناگزیر از استقراض یا چاپ پول می‌شود؛ روندی که در انتهای سال ۱۳۹۸ نیز تجربه شد.

۶- افزایش تقاضا برای طلا، دلار و دارایی‌‌‌های امن:با رشد نااطمینانی، خروج پول از بازارهای مولد و حرکت به‌‌‌سوی دارایی‌‌‌های غیرمولد شدت می‌گیرد. رشد قیمت طلا و دلار، هم از تورم داخلی ناشی می‌شود و هم از التهابات خارجی.

قرارداد آتی طلا نشان‌‌‌دهنده این است که فعالان بازار چه دیدی از آینده قیمتی دلار دارند. حساسیت طلای داخلی به دلار و طلای جهانی نشان می‌دهد که در تلاقی نقاط مختلف این دو متغیر، قیمت طلای ۱۸عیار در بازار ایران به چه نرخی می‌‌‌رسد. به نظر می‌رسد در خوش‌بینانه‌‌‌ترین حالت قیمت طلا هفت‌میلیون تومان و بدترین آن تا ۱۳میلیون تومان پیش خواهد رفت. البته این اعداد پیش‌بینی قیمت دلار نیست فقط تحلیل حساسیت طلا به اعداد فرضی طلای جهانی و دلار است.

۷- خروج سرمایه انسانی و مالی از کشور: بی‌‌‌ثباتی اقتصادی و نااطمینانی باعث می‌شود سرمایه‌گذاران، فعالان اقتصادی و حتی نیروی انسانی متخصص از کشور خارج شوند.

Untitled-1 copy

3 سناریوی محتمل برای آینده اقتصاد ایران

۱-  صلح پایدار: در این سناریو، تنش‌‌‌ها کاهش یافته، مذاکرات از سر گرفته می‌شود و توافقی حاصل می‌شود که طرفین به آن پایبند می‌‌‌مانند. این مسیر البته بسیار بعید به نظر می‌‌‌رسد.

۲-  تداوم وضع موجود: سناریویی که بیش از سایر پیش‌بینی‌‌‌ها محتمل به ‌‌‌نظر می‌‌‌رسد، همین مسیر است. در این مسیر، مکانیسم ماشه فعال و فشار اقتصادی افزایش پیدا می‌کند. در کنار آن حملات محدود برای اعمال فشار مضاعف صورت می‌گیرد. مسیری ترکیبی از تحریم، ناامیدی و بی‌‌‌ثباتی.

۳- جنگ تمام‌‌‌عیار: گزینه ای پرهزینه، هم برای ایران و هم برای طرف‌‌‌های مقابل. هرچند فعلا احتمال آن پایین‌‌‌تر از سناریوی دوم است، اما نمی‌توان آن را به‌‌‌کلی نادیده گرفت.

در این میان، نشانه‌‌‌ها حاکی از تمایل طرف غربی به فشار حداکثری است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، اخیرا اعلام کرده که ترجیحش توافق دیپلماتیک است، اما اگر به ادعای غربی‌ها ایران به سمت سلاح هسته‌‌‌ای برود، با حمله نظامی اسرائیل مخالفتی ندارد. وزیر خارجه فرانسه هم تاکید کرده است که اگر ایران به میز مذاکره بازنگردد، مکانیسم ماشه تا پایان اوت (برابر با ۹ شهریور) فعال می‌شود. ایران در واکنش گفته است که مذاکره را ترک نکرده، بلکه این طرف مقابل بوده که «میز مذاکره را منفجر کرده است». در عین حال، برخی مقامات داخلی مانند محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌‌‌جمهوری، تاکید کرده‌‌‌اند که نظر حاکمیت همچنان بر مذاکره با‌اقتدار است. با‌این‌حال، بن‌‌‌بست فعلی در مذاکرات و مواضع طرفین درباره موضوع غنی‌‌‌سازی شرایط را پیچیده‌‌‌تر کرده است. در نتیجه، غرب برای خروج از این بن‌‌‌بست، مسیر فشار اقتصادی و تحریم را دنبال می‌کند؛ همان سیاستی که مقامات آمریکایی از آن با عنوان «ورشکست‌‌‌سازی» یاد می‌کنند.

واکنش بازارها به فعال‌‌‌شدن مکانیسم ماشه

بررسی‌‌‌ها حاکی از آن است که بازارهای طلا و ارز از مدت‌‌‌ها پیش منتظر وضعیت کنونی بودند. قراردادهای آتی طلا که پیش از این به آنها اشاره شد نیز نشان می‌دهند که فعالان حرفه‌‌‌ای بازار از حالا سناریوهای افزایش قیمت را جدی گرفته‌‌‌اند. در واقع، اکنون برای بسیاری از فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران، گلدن‌‌‌تایم تصمیم‌گیری است؛ یعنی فرصتی طلایی برای چیدن سبد دارایی در آستانه یک شوک اقتصادی بزرگ. البته در صورت بازگشت طرفین به میز مذاکره و حصول یک توافق، بازار هم تا حدودی آرام می‌گیرد. با‌این‌حال باید توجه داشت که مکانیسم ماشه، فقط یک بند حقوقی در برجام نیست؛ بلکه نشانه آغاز یک فاز جدید از فشارهای چندلایه اقتصادی علیه ایران است.

این مکانیسم با روشی بی‌‌‌سروصدا و فرساینده، بخش بزرگی از توان اقتصادی کشور را هدف گرفته است. در این شرایط، هزینه بی‌‌‌برنامگی و سردرگمی بسیار بیشتر از هر اقدام اشتباه دیگری است. فعالان اقتصادی، سیاستگذاران و حتی مردم عادی، باید خود را مهیای هر سناریویی برای آینده کنند تا غافل‌‌‌گیری ماه پیش تکرار نشود؛ چراکه این بار افرادی در برابر نااطمینانی‌‌‌ها و موج تورمی آسیب اقتصادی کمتری می‌‌‌بینند که خود را از هم‌‌‌اکنون آماده کرده باشند.

* تحلیلگر اقتصادی