لید copy

برای پاسخ به این پرسش، باید نخست واقع‌نگر بود. توسعه با شعار، تعارف یا تصمیمات پراکنده و جزیره‌ای محقق نمی‌شود. ایران امروز با مشکلات مزمنی چون فساد، اتکای شدید به درآمدهای نفتی، ضعف در نظام مالیاتی و بانکی، مهاجرت گسترده‌ نیروی انسانی متخصص و نیز نااطمینانی اقتصادی روبه‌روست. جنگ 12‌روزه‌ اخیر نیز بر شدت این چالش‌ها افزوده و نهادهای اقتصادی را بیش از پیش آسیب‌پذیر کرده است.

در چنین فضایی، سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی تقریبا متوقف شده و افق تصمیم‌گیری بلندمدت برای فعالان اقتصادی مبهم است. تجربه‌ کشورهایی نظیر کره‌ جنوبی، ژاپن و ویتنام نشان می‌دهد که حتی در پساجنگ، در شرایط ویرانی و فقر شدید نیز می‌توان مسیر توسعه را آغاز کرد، به شرط آنکه نهادسازی جدی صورت گیرد، اصلاحات ساختاری در اولویت قرار گیرد و دولت به‌عنوان محور اصلی توسعه، نقشی فعال و کارآمد ایفا کند. این دولت باید با تکیه بر برنامه‌ریزی علمی و میان‌مدت، سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی، حمایت هدفمند از بخش خصوصی و حذف سیاست‌های دستوری و رانتی، زیربنای توسعه را بنا نهد. بدون اصلاح نهادهای تصمیم‌گیر و تضمین استقلال، شفافیت و کارآمدی آنها، حتی بهترین نسخه‌ها در ایران امروز به موفقیت نخواهد رسید.

اکنون در ایران، بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک اجماع ملی حول ضرورت توسعه و برنامه‌ریزی داریم؛ اجماعی که براساس علم اقتصاد، واقع‌بینی و شجاعت تصمیم‌گیری استوار باشد. در این مسیر، مردم نیز با صبوری و اولویت‌ دادن به منافع ملی، بار دیگر نشان داده‌اند که آماده‌ همراهی‌اند؛ تنها کافی است این بار سیاستگذاران نیز جدی باشند، برنامه‌ داشته باشند و آن را  اجرا کنند. توسعه در ایران ممکن است، اگر همین امروز شروع شود.