ادامه تنشهای نظامی، رشد اقتصادی جهان را از ۲.۹درصد به۲.۲درصد کاهش خواهد داد؛
شلیک به اقتصاد جهان

برخلاف درگیریهای سالهای گذشته، اینبار با ورود مستقیم دو قدرت منطقهای به یک برخورد نظامی محدود اما عمیق، اقتصاد جهان در خطمقدم آسیب قرار گرفته است. بهای نفت خام دچار شوک فوری شده، زنجیرههای تأمین جهانی با خطرات واقعی و اختلال در حملونقل انرژی مواجهند و پیشبینیهای خوشبینانه نسبت به کاهش تورم، احیای رشد اقتصادی و بازگشت ثبات به بازارها در نیمه دوم سال ۲۰۲۵ همگی در سایه ابهام قرار گرفتهاند. تنها ظرف چند روز، بازارهای بورس از آسیا تا والاستریت با کاهش ارزش مواجه شدهاند، نرخ بیمه کشتیهای نفتکش افزایش چشمگیر داشته و هزینه واردات انرژی در بسیاری از کشورها بالا رفته است. با جهش قیمت نفت، دولتها مجبور به بازنگری در سیاستهای یارانهای و پولی خود شدهاند؛ بهویژه در کشورهای واردکننده بزرگ انرژی که رشد اقتصادی آنها بهشدت وابسته به قیمت نفت است.
حتی تورم فروکشکرده در اقتصادهای پیشرفته بار دیگر در حال سر بر داشتن است و بانکهای مرکزی با معمای جدیدی در سیاستگذاری مواجه شدهاند: آیا باید دوباره نرخ بهره را افزایش دهند تا با موج جدید تورم مقابله کنند، یا در برابر رکود اقتصادی حاصل از شوک انرژی، سیاستهای انبساطی را دنبال کنند؟ این بحران، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه که پیشتر درگیر بدهی، کاهش درآمد صادراتی و فشارهای معیشتی بودهاند، پیامدهایی عمیقتر دارد؛ چراکه افزایش هزینه انرژی و مواد غذایی میتواند به بیثباتی داخلی، تظاهرات اجتماعی و حتی بحرانهای سیاسی منجر شود. در یک جمله، این نبرد نظامی تنها در چند روز، نهتنها مرزهای ژئوپلیتیک بلکه چشمانداز اقتصادی جهان را دگرگون و جهان را وارد مرحلهای از اضطراب اقتصادی مزمن کرده که اثرات آن ممکن است تا سالها باقی بماند.
ضربههای اقتصادی
۱. جهش قیمت نفت: سوختی برای تورم جدید؟
پس از تهاجم هوایی اسرائیل به خاک ایران در میانه ژوئن ۲۰۲۵، قیمت نفت خام برنت در بازار جهانی از ۷۱ دلار به بیش از ۷۷ دلار در عرض دو روز افزایش یافت. نفت WTI نیز با ۵ درصد رشد، به ۷۴ دلار رسید. این جهش ناگهانی نه صرفا بر مبنای ترس روانی، بلکه به دلیل مختل شدن نسبی روند صادرات نفت صورت گرفت. کشورهایی چون هند و چین که واردکنندگان بزرگ نفت هستند، در روزهای گذشته نسبت به هزینه رو به افزایش حق بیمه کشتی ها و واردات ابراز نگرانی کردهاند.
۲. خطر بازگشت تورم جهانی
افزایش قیمت نفت بهطور مستقیم هزینه حملونقل، لجستیک و تولید صنعتی را افزایش میدهد. این سیر صعودی، در نهایت به افزایش قیمت کالاهای نهایی، خدمات و مواد غذایی منجر میشود. ایالاتمتحده که در تلاش برای مهار تورم به زیر ۲درصد بوده، اکنون با بازگشت انتظارات تورمی مواجه شده است. برخی تحلیلگران، در صورت ادامه بحران، تورم ۴ درصدی را برای سهماهه سوم سال ۲۰۲۵ پیشبینی کردهاند. در اروپا، که به تازگی از بحران گاز روسیه-اوکراین رهایی یافته بود، شوک نفتی میتواند واردات انرژی را تا ۲۵درصد گرانتر کند و طرحهای حمایت مالی دولتها را به چالش بکشد.
۳. بازارهای مالی: قرمزپوشی والاستریت
شاخص داو جونز و نزدک در هفته منتهی به ۱۴ ژوئن هر دو با بیش از ۱.۵درصد کاهش بسته شدند. سرمایهگذاران با فروش داراییهای پرریسک و حرکت بهسوی داراییهای امن همچون طلا و فرانک سوئیس، نشان دادند که بازارها منتظر دورهای از بیثباتی هستند. بهای طلا به مرز ۲۵۰۰ دلار در هر اونس نزدیک شد؛ بالاترین رقم ۱۸ماه اخیر. در آسیا، بورسهای ژاپن و کرهجنوبی نیز سقوطهایی تا ۲درصد را تجربه کردند. بسیاری از شرکتها گزارش دادهاند که نگران افزایش قیمت مواد خام، سوخت و حملونقل دریایی هستند که مستقیما حاشیه سود آنها را تهدید میکند.
۴. رشد اقتصادی جهان در هالهای از ابهام
تحلیل واحد «اینتلیجنس» نشریه اکونومیست هشدار داده؛ ادامه تنشها میتواند رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۵ را از ۲.۹درصد به ۲.۲درصد کاهش دهد. کشورهای نوظهور آسیایی، واردکننده بزرگ انرژی، بهشدت آسیبپذیر خواهند بود و ممکن است مجبور به کاهش سرمایهگذاریهای عمومی و رفاهی شوند. در مقابل، کشورهایی چون عربستان، روسیه و ونزوئلا ممکن است در کوتاهمدت از قیمت بالاتر نفت سود ببرند، اما هرگونه رکود جهانی، همین مزایا را نیز بیاثر خواهد کرد.
چرا نبرد ایران و اسرائیل اکنون تهدیدی اقتصادی است؟
۱. نقطه جوش در خاورمیانه
در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل با انجام مجموعهای از حملات به تأسیسات نظامی و زیرساختی در استانهای مرکزی ایران، تنشها را به مرحلهای بیسابقه رساند. ایران نیز در پاسخ، با شلیک موشک به پایگاههای نظامی اسرائیل در جنوب این کشور واکنش نشان داد. این درگیریها، نگرانیها درباره امنیت تنگه هرمز را تشدید کردهاند؛ گذرگاهی که روزانه بیش از ۲۱ میلیون بشکه نفت خام از آن عبور میکند و بهعنوان شاهرگ حیاتی انرژی جهان شناخته میشود.
هرگونه اختلال در عبور کشتیها از این تنگه میتواند شوک شدیدی به بازار انرژی جهانی وارد کند، چراکه بخش بزرگی از صادرات نفت کشورهای عربستان، عراق، امارات و کویت از این مسیر انجام میشود. در حالیکه مسیرهای جایگزین نظیر خط لوله شرق عربستان یا انتقال زمینی از عراق وجود دارد، ظرفیت این مسیرها برای جبران کامل حجم صادرات مختلشده کافی نیست. همزمان، گزارشهایی از سوی شرکتهای بیمه دریایی از افزایش پنجبرابری نرخ بیمه کشتیها نسبت به ماه گذشته خبر میدهند؛ افزایشی که مستقیما به بالا رفتن هزینه حمل نفت و در نهایت، افزایش قیمت نهایی آن برای مصرفکننده منجر میشود.
2. سناریوهای پیشرو
الف) توقف سریع درگیری: بازگشت ثبات نسبی
اگر تنشها ظرف چند هفته فروکش کنند و مسیر دیپلماتیک با وساطت کشورهایی مانند چین یا روسیه باز شود، بازار نفت به آرامش نسبی بازخواهد گشت. در این حالت، قیمت نفت احتمالا در محدوده ۷5–۷2 دلار تثبیت خواهد شد.
ب) ادامه درگیریهای محدود اما تداومی
در صورتیکه درگیریها استمرار یابند یا حملات پراکنده به زیرساختها، نفتکشها و کشتیرانی در خلیج فارس ادامه پیدا کند، قیمت نفت بهطور میانگین در بازه 9۵–8۵ دلار باقی خواهد ماند. این سناریو برای اقتصاد جهانی بسیار هزینهبر است و میتواند موج جدیدی از رکود تورمی ایجاد کند.
ج) گسترش جنگ و اختلال کشیرانی در تنگه هرمز
بدترین سناریو، گسترش جنگ به تنگههرمز است. در این شرایط، قیمت نفت احتمالا تا 150دلار افزایش خواهد یافت و پیامدهای آن، مشابه بحران نفتی ۱۹۷۹ یا حتی شدیدتر خواهد بود.
آیا ابزارهای مقابله در دسترس هستند؟
ذخایر راهبردی نفت: کافی اما موقتی
آمریکا، چین و هند دارای ذخایر راهبردی نفتی هستند که میتوانند به بازار تزریق شوند. با اینحال، چنین اقدامی تنها تأثیر موقتی خواهد داشت. کاهش عرضه واقعی و نگرانی درباره امنیت انرژی، عاملهای بلندمدتتری هستند که به تزریق چند میلیون بشکه در ماه پاسخ نمیدهند.
دیپلماسی انرژی: بازگشت تحریمزدایی؟
برخی تحلیلگران پیشنهاد کردهاند که در صورت بروز بحران شدید، آمریکا و متحدان ممکن است برای آرامسازی بازار، به کاهش تحریمها علیه ایران یا ونزوئلا تن دهند تا عرضه جهانی افزایش یابد. اما با توجه به اوضاع کنونی، چنین راهکاری دور از دسترس به نظر میرسد.
زلزله اقتصادی بزرگ
آنچه امروز بین ایران و اسرائیل در حال وقوع است، صرفا یک نبرد منطقهای نیست؛ بلکه میتواند آغازگر موجی از تحولات ژئوپلیتیک و اقتصادی در سطح جهان باشد. اثر فوری آن بر بازار نفت، نرخ تورم، شاخصهای بورس و چشمانداز رشد اقتصادی، نشان میدهد که اقتصاد جهان حتی پیش از آنکه جنگ به اوج برسد، وارد مرحله هشدار شده است. تنها در عرض چند روز، قیمت جهانی نفت با جهشی بیسابقه روبهرو شد، بازارهای سهام در آسیا و اروپا دچار ریزش شدند و سرمایهگذاران با سرعت به داراییهای امنی چون طلا و دلار پناه بردند.
این واکنشهای زنجیرهای، نشان از شکنندگی ساختار اقتصادی جهانی در برابر شوکهای ژئوپلیتیک دارد. افزایش قیمت نفت، هزینه حملونقل و تولید را بالا میبرد و فشار تورمی را بر کشورهای واردکننده، بهویژه اقتصادهای نوظهور، تشدید میکند. در حالیکه بانکهای مرکزی در تلاش بودند با سیاستهای انقباضی نرخ تورم را مهار کرده و شرایط را برای احیای رشد فراهم کنند، اکنون بار دیگر با معضلی روبهرو شدهاند که ممکن است آنها را وادار به بازنگری در تمام چشماندازهای اقتصادی سال ۲۰۲۵ کند.
بسیاری از کشورها که به کاهش نرخ بهره در نیمه دوم سال چشم دوخته بودند، اکنون احتمالا با سیاستهای سختگیرانهتر مالی مواجه خواهند شد. در کنار این چالشها، اختلال در تأمین انرژی، افزایش نرخ بیمه دریایی، کاهش امنیت سرمایهگذاری در منطقه، و گسست در زنجیرههای تأمین جهانی، پیامدهایی است که نهتنها اقتصادهای در حال توسعه بلکه اقتصادهای صنعتی را نیز هدف قرار میدهد. شرکتهای چندملیتی در حوزه انرژی، حملونقل، پتروشیمی، و مواد غذایی بهشدت تحتتأثیر قرار گرفته و بسیاری از آنها اعلام کردهاند که پروژههای توسعهای خود را تا روشنشدن وضعیت سیاسی به تعویق میاندازند.
اگر راهحلی فوری برای مهار بحران یافت نشود، جهان ممکن است در آستانه یکی از پرهزینهترین شوکهای اقتصادی دهه اخیر قرار گیرد و تنگه هرمز، همچنان کانونی است که ممکن است جرقه انفجار بعدی از آن برخیزد. در جهانی که اقتصاد آن با الیافی نازک و بههمپیوسته به یکدیگر گره خورده، یک جرقه موشکی در خاورمیانه میتواند بهراحتی تبدیل به زلزلهای اقتصادی در واشنگتن، پکن، برلین یا دهلی شود؛ زلزلهای که نهتنها بازارها، بلکه امنیت معیشتی میلیونها انسان را در سراسر جهان تهدید میکند.