موفقیت سیاستهای لیبرترین در مهار تورم و احیای رشد، اجماع جهانی علیه نئولیبرالیسم را به چالش میکشد
درسهای آرژانتین برای جهان

البته چپگرایان همیشه چنین باوری داشتهاند و در سالهای اخیر، ترقیخواهان میانهروتری مانند اعضای بنیاد هیولت نیز به آنها پیوستهاند. در جناح راست، به لطف ترامپ، سیاستهای تعرفهای و محدودیتهای مهاجرتی جایگزین تجارت آزاد به عنوان گفتمان غالب شده است. به نظر میرسد حزب جمهوریخواه نیز در کل تمایل دارد تا کفه ترازو را به نفع صنایع سوخت فسیلی و دیگر بخشهای سنتی سنگین کند.
بگذارید همینجا روشن کنم که من خود یکی از منتقدان و خواستاران یک نظام اقتصادی جدید بودهام. سالها ایدئولوژی بازار آزاد را نقد میکردم، از افول اقتصادی منطقه «کمربند زنگار» نگران بودم، به تجارت آزاد با دیده تردید مینگریستم و خواهان سیاستگذاری صنعتی برای احیای تولید بودم. بارها نوشتم که سیاستهای صنعتی دولت بایدن، یک گسست ضروری از جزماندیشیهای گذشته است و ترامپ با در هم شکستن اجماع سیاسی بر سر تجارت آزاد، این تغییر لازم را ممکن ساخت.
من مدام هشدار میدهم که بدون توجه به صنایع راهبردی، آمریکا و متحدانش جنگ با چین را خواهند باخت. احتمالا در آینده به نوعی به بنیاد هیولت در زمینه ایدئولوژی اقتصادی بعدیمان مشاوره خواهم داد. با وجود اینکه در یک نظرسنجی طنزآمیز آنلاین در سال ۲۰۱۸ به عنوان «سردسته مبلغان نئولیبرال» انتخاب شدم، اما هرگز یک نئولیبرال واقعی یا هوادار پروپاقرص بازارهای آزاد نبودهام.
بنابراین، وقتی میگویم در انتقاد از بازارهای آزاد زیادهروی شده است، تا حدی روی سخنم با خودم است. چند ماه پیش، وحشتزده از سیاستهای تعرفهای ترامپ، در نامهای از لیبرترینها عذرخواهی کردم و اعتراف کردم که نتوانسته بودم فایده سیاسی پروژه آنها را در حفظ عقلانیت اقتصادی در جناح راست درک کنم. اما فقط مزایای سیاسی بازارهای آزاد نیست که نادیده گرفته شده است؛ به نظرم مزایای صرفا اقتصادی آن نیز اغلب مغفول میماند.
نمونه بارز این ادعا، کارنامه خاویر میلی در آرژانتین است. یک سال و نیم پیش، وقتی میلی به ریاستجمهوری آرژانتین رسید، گروهی از اقتصاددانان چپگرا با بدبینی هشدار دادند که برنامه رادیکال او برای بازار آزاد، کشور را به ویرانی اقتصادی خواهد کشاند:
گروهی متشکل از بیش از ۱۰۰ اقتصاددان برجسته هشدار دادهاند که انتخاب خاویر میلی، اقتصاددان راستگرای تندرو، به عنوان رئیسجمهور آرژانتین، احتمالا «ویرانی» اقتصادی و آشوب اجتماعی بیشتری را بر این کشور آمریکای جنوبی تحمیل خواهد کرد و از جمله امضاکنندگان این نامه میتوان به اقتصاددانان تاثیرگذاری چون توماس پیکتی از فرانسه، جایاتی گوش از هند، برانکو میلانوویچ صرب -آمریکایی و خوزه آنتونیو اوکامپو، وزیر دارایی سابق کلمبیا، اشاره کرد.
در این نامه آمده بود که پیشنهادهای میلی، هرچند به عنوان «گسستی رادیکال از تفکر اقتصادی سنتی» معرفی شده، اما در واقع «ریشه در اقتصاد لسهفر (عدم مداخله دولت) » دارد و «مملو از خطراتی است که آن را برای اقتصاد و مردم آرژانتین بالقوه بسیار مضر میسازد». این اقتصاددانان هشدار دادند که «کاهش چشمگیر هزینههای دولت، فقر و نابرابری شدید فعلی را تشدید کرده و میتواند به تنشها و درگیریهای اجتماعی بسیار جدیتری بینجامد.»
آنها نوشتند: «پیشنهادهای دلاریسازی و ریاضت مالی خاویر میلی، پیچیدگیهای اقتصادهای مدرن را نادیده میگیرد، از درسهای بحرانهای تاریخی چشمپوشی میکند و راه را برای تشدید نابرابریهای شدید کنونی هموار میسازد.»
با این حال، میلی پیروز شد. نخستین و بزرگترین سیاست او، یعنی همان چیزی که اقتصاددانان چپگرا بیش از همه نگرانش بودند، ریاضت مالی شدید بود. مدل اقتصادی دیرینه آرژانتین، که توسط خوان پرون در دهه ۱۹۵۰ پایهگذاری شد، شامل مجموعهای بزرگ و پیچیده از پروژههای عمرانی و یارانه برای کالاهای مصرفی گوناگون مانند انرژی و حملونقل بود. میلی بسیاری از این موارد را به همراه کاهش مستمریها، تعدیل نیروی انسانی در خدمات دولتی و قطع کمکهای مالی به استانها، قاطعانه حذف کرد. در مجموع، او هزینههای عمومی را حدود ۳۱ درصد کاهش داد که به حذف تقریبا کامل کسری بودجه مزمن آرژانتین منجر شد.
هدف از این کاهش هزینهها صرفا حذف مداخله دولت در اقتصاد نبود، بلکه توقف تورم بود. اصولا نظریه اقتصاد کلان میگوید اگر کسری بودجه به اندازه کافی بالا و پایدار باشد، این باور را در همگان ایجاد میکند که دولت سرانجام با چاپ پول، بدهی خود را از طریق تورم از بین خواهد برد (که این خود به یک پیشبینی خودمحققشونده تبدیل میشود) .
تقریبا تمام کشورهایی که ابرتورم را تجربه میکنند، تنها زمانی از آن نجات مییابند که به وضعیت مالی خود سر و سامان دهند. کسریهای دایمی بخشی از نظام «پرونیستی» آرژانتین بود و میتوان با اطمینان گفت که همین امر، عامل اصلی دورههای ابرتورم در این کشور بوده است.
بنابراین، شوکدرمانی ریاضتی میلی همانقدر که به اقتصاد خرد مربوط بود، به اقتصاد کلان نیز ارتباط داشت و تا اینجا به نظر میرسد که این سیاست موثر بوده است. تورم، که پیش از روی کار آمدن میلی به شکلی خطرناک سر به فلک کشیده بود و میرفت تا دوباره کشور را وارد «ابرتورم» کند، بهشدت کاهش یافته است. البته این هنوز سطحی از تورم است که صدای هر آمریکایی را درمیآورد؛ تورم ماهانه ۲.۴ درصدی معادل نرخ سالانه ۳۳ درصدی است! اما برای آرژانتین، این یک تسکین باورنکردنی است.
میلی همچنین مجموعهای از اقدامات دیگر مانند مقرراتزدایی، خصوصیسازی و سیاستهای ضداتحادیهای را، عمدتا با فرمان اجرایی، به اجرا گذاشت. او استخدام و اخراج کارگران را آسانتر، اعتصاب را برای اتحادیهها دشوارتر و گامهایی برای خصوصیسازی صنایع دولتی برداشت و در امور مالی، بهداشت و درمان و حملونقل هوایی مقرراتزدایی کرد و همچنین کنترل اجارهبها را نیز لغو کرد.
سرانجام، میلی تغییراتی در سیاست ارزی ایجاد کرد. آرژانتین عمدتا یک صادرکننده کالاست و مانند بسیاری دیگر از صادرکنندگان کالا، برای مدتی طولانی ارزش پول خود (پزو) را بهطور تصنعی بالا نگه داشته بود. حفظ این ارزش بالا مستلزم اجرای قوانین محدودکنندهای بود که مردم، چه آرژانتینیها و چه سرمایهگذاران خارجی، را از تبدیل پزو به دلار آمریکا منع میکرد (چون این کار قیمت پزو را در برابر دلار کاهش میداد) .
این قوانین به آرژانتینیها اجازه مصرف بیش از حد میداد، اما به قیمت مختل کردن فعالیت بانکها و دلسرد کردن سرمایهگذاری خارجی. میلی برخی از این قوانین را لغو، قول لغو بقیه را داد و اجازه داد ارزش پول ملی بیش از ۵۰ درصد کاهش یابد.
اقتصاددانان چپگرا فکر میکردند همه اینها برای مردم عادی آرژانتین یک فاجعه خواهد بود. ریاضت اقتصادی درد موقتی به همراه دارد؛ در کوتاهمدت تقاضای کل را از بین میبرد و فقر و بیکاری را افزایش میدهد.
کاهش برنامههای اجتماعی و یارانههای مصرفی آسیبرسان است و لغو کنترل اجارهبها میتواند اجارهها را بالا ببرد. در عمل نیز، در سال اول ریاستجمهوری میلی، نرخ فقر از ۴۲ درصد، که خود عددی سرسامآور بود، به ۵۳ درصد جهش کرد. با ورود اقتصاد به رکود در سال ۲۰۲۴، بیکاری نیز به بیش از ۷ درصد رسید.
اما بعد اتفاق جالبی افتاد. رکود به پایان رسید و آرژانتین به مسیر رشد بازگشت: «اقتصاد آرژانتین برای دومین فصل متوالی نسبت به سال قبل رشد کرد و با بهبود اقتصاد از رکود سال گذشته، بیشترین رشد را از سال ۲۰۲۲ به ثبت رساند. تولید ناخالص داخلی در سه ماهه اول ۵.۸ درصد افزایش یافت. دادههای اخیر نشانههایی از بهبود در سطح مصرفکننده را نشان داد و مصرف خصوصی ۱۱.۶ درصد نسبت به سال گذشته رشد کرد.»
با شتاب گرفتن رشد، نرخ فقر نیز در حال کاهش است: «نرخ فقر آرژانتین در نخستین سال ریاستجمهوری خاویر میلی به ۳۸.۱ درصد کاهش یافت. این کاهش فقر در نیمه دوم سال ۲۰۲۴ (از ژوئیه تا دسامبر) نشانگر بهبودی چشمگیر نسبت به نرخ ۴۱.۷ درصدی است که دولت پوپولیست چپگرای پیش از میلی در نیمه دوم سال ۲۰۲۳ به جا گذاشته بود.»
چپگرایان این کاهش فقر را انکار میکنند، اما استناد آنها صرفا به روایتهای شخصی و موردی است، نه آمار و ارقام. بیکاری هنوز بالاست، اما انتظار میرود رشد مداوم آن را دوباره کاهش دهد. جی. پی. مورگان پیشبینی میکند که رشد اقتصاد آرژانتین در سال آینده شتاب بیشتری خواهد گرفت.
آیا این یک پیروزی بزرگ برای اقتصاد بازار آزاد است؟ وسوسهانگیز است که چنین ادعایی کنیم، اما واقعیت به این سادگی نیست. ریاضت، ماهیتا یک سیاست بازار آزاد نیست؛ کشورهای سوسیالیستی میتوانند مازاد بودجه داشته باشند و سرمایهدارترین کشورهای جهان نیز ممکن است با کسری بودجه مواجه شوند.
همانطور که تایلر کوئن اشاره کرده، سیاستهای کلان میلی بیشتر به سیاستهای متعارف تثبیت اقتصادی صندوق بینالمللی پول شباهت دارد تا لیبرترینیسم. هرگونه مزیت اقتصاد خرد ناشی از کوچک شدن دولت آرژانتین، دیرتر خود را نشان خواهد داد و در حال حاضر، تاثیر اصلی صرفا مهار تورم بوده است.
همچنین، شایان ذکر است که اقتصاددانان چپگرا که از میلی وحشت داشتند، نگران طرحی بودند که او هرگز اجرا نکرد: طرحی که به آرژانتینیها اجازه میداد در معاملات داخلی از دلار آمریکا به جای پزو استفاده کنند. این طرح عملی نبود، چون دلار کافی در کشور وجود نداشت. خوشبختانه میلی سرمایه سیاسی لازم برای اجرای آن را در اختیار نداشت.
با این حال، موفقیت میلی تا به امروز باید ما را تا حدی به سیاستهای بازار آزاد خوشبینتر کند، بهویژه زمانی که آنها را با ایدههای سوسیالیستی جدیدی که در ایالات متحده در حال رواج است، مقایسه میکنیم. در گذشته، سوسیالیستها و دیگر متفکران اقتصادی چپگرا از برنامهریزی مرکزی و ملی کردن صنایع دفاع میکردند؛ اما در سالهای اخیر، به گسترش دولت از طریق سیاستهای مالی روی آوردهاند و توجیهات اقتصاد کلان را با اقتصاد خرد درآمیختهاند.
آنها همواره خواهان گسترش برنامههای اجتماعی از محل کسری بودجه هستند و زمانی که طرفداران انضباط مالی میخواهند این کسری را مهار کنند، چپگرایان نسبت به آسیبهای کوتاهمدت ریاضت اقتصادی هشدار میدهند.
اگر همیشه از ریاضت بیشتر از کسری بودجه بترسید، گسترش دولت و کسری بودجه به یک جاده یکطرفه تبدیل میشود. این رویکرد با کینزگرایی، که از محرکهای اقتصادی برای غلبه بر رکود و سپس ریاضت در دوران رونق دفاع میکند، بسیار متفاوت است. این نگاه شباهت آشکاری با «نظریه پولی مدرن» (MMT) دارد؛ هرچند آن شبهنظریه تا حد زیادی از محبوبیت افتاده، اما بسیاری از ترقیخواهان معتبر همچنان ایدههایی با همین رنگ و بوی «اقتصاد کلان چپگرایانه» دارند.
موفقیت میلی در کاهش تورم آرژانتین، و همزمان بازگرداندن رشد پس از یک سال دردناک، نشان میدهد که هشدارهای بدبینانه و دائمی اقتصاد کلان چپگرایانه در مورد ریاضت، دستکم گاهی اغراقآمیز است. محافظهکاری مالی همیشه مطلوب نیست، اما میلی نشان میدهد که هزینههای آن اغلب آنقدر که بسیاری از ترقیخواهان معتقدند، بالا نیست.
در این میان، سیاستهای اقتصاد خرد میلی (مقرراتزدایی، حرکت به سوی خصوصیسازی و سیاستهای ضداتحادیهای) آن اتفاقی بود که انتظارش میرفت اما رخ نداد. با کاهش فقر و افزایش مصرف در آرژانتین، به نظر نمیرسد که آن سیاستهای بازار آزاد توانسته باشد طبقه متوسط را در هم بکوبد. تاکنون هیچ نشانهای از افزایش قابل توجه نابرابری نیز وجود ندارد و ضریب جینی پایدار به نظر میرسد.
در چند مورد حتی میتوانیم ببینیم که سیاستهای بازار آزاد میلی عملا نتیجه دادهاند. به نظر میرسد لغو کنترل سراسری اجارهبها چنان رونق بزرگی در عرضه مسکن ایجاد کرده که در عمل باعث کاهش اجارهها شده است. نیوزویک در این باره ارقامی را ارائه میدهد:
میلی قانون کنترل اجارهبهای آرژانتین را در اواخر سال ۲۰۲۴ لغو و محدودیتهای مربوط به مدت اجاره و افزایش آن را که مالکان را از اجاره دادن منصرف میکرد، حذف کرد. طبق گزارش رصدخانه املاک بوئنوس آیرس، در عرض چند ماه، عرضه مسکن اجارهای ۱۹۵ درصد افزایش یافت و با بازگشت آپارتمانهای بیشتر به بازار، میانگین قیمتهای درخواستی حدود ۱۰ درصد کاهش یافت.
برخی سازمانهای چپگرا و سوسیالیست، از جمله حزب کارگران سوسیالیست (PTS) و جبهه چپ کارگران، در آن زمان از این اقدام انتقاد و استدلال کردند که این به نفع مالکان و به ضرر مستاجران است.
اما واقعیت تاکنون خلاف آن را ثابت کرده است: عرضه بهشدت افزایش یافته. در Zonaprop، یکی از بزرگترین پلتفرمهای املاک آرژانتین، تعداد آگهیهای اجاره از حدود ۵,۵۰۰ مورد پیش از این اصلاحات، به بیش از ۱۵,۳۰۰ مورد جهش کرد (افزایشی ۱۸۰ درصدی) که یک سوم این افزایش تنها در ماه اول پس از مقرراتزدایی رخ داد.
برای دانستن اثرات کامل همه این سیاستها هنوز خیلی زود است. شاید نابرابری در نهایت در نتیجه تمام این مقرراتزداییها افزایش یابد، یا شاید فقر در سطحی بالا و غیرقابل قبول تثبیت شود. اما در حال حاضر، اوضاع بسیار بهتر از آن چیزی است که حتی بسیاری از لیبرترینها امید داشتند.
و هنگامی که میلی را با رژیمهای آمریکای لاتین که سوسیالیستها و ترقیخواهان در سالهای اخیر تایید کردهاند مقایسه میکنیم، هیچ جای مقایسهای باقی نمیماند. در دهه ۲۰۰۰، جوزف استیگلیتز سرشار از تحسین برای هوگو چاوز ونزوئلا بود:
در سال ۲۰۰۶، جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، از سیاستهای اقتصادی هوگو چاوز تمجید کرد. استیگلیتز در کتاب «کارآمد کردن جهانیشدن» نوشت، رئیسجمهور ونزوئلا یکی از «دولتهای چپگرا» در آمریکای لاتین را اداره میکرد که ناعادلانه «به دلیل پوپولیست بودن مورد انتقاد شدید قرار میگرفتند»... در واقع، دولت چاوز «هدفش رساندن مزایای آموزشی و بهداشتی به فقرا و تلاش برای سیاستهای اقتصادیای بود که نه تنها رشد بالاتری به ارمغان میآورد، بلکه تضمین میکرد که ثمرات رشد بهطور گستردهتری تقسیم شود.»
در اکتبر ۲۰۰۷، استیگلیتز در همایشی در کاراکاس به میزبانی بانک ونزوئلا، تمجید خود از چاوز را تکرار کرد. او نرخ رشد اقتصادی کشور را «بسیار چشمگیر» خواند و افزود که «به نظر میرسد رئیسجمهور هوگو چاوز در رساندن بهداشت و آموزش به مردم محلههای فقیرنشین کاراکاس موفق بوده است.» پس از کنفرانس، برنده جایزه نوبل و رئیسجمهور ونزوئلا دیداری دوستانه داشتند.
همه ما میدانیم سرانجام آن داستان چه شد؛ ونزوئلا یکی از فاجعهبارترین فروپاشیهای اقتصادی تاریخ معاصر (در خارج از دوران جنگ) را تجربه کرد. با این حال، استیگلیتز در سال ۲۰۲۲، دولت پیش از میلی در آرژانتین را به دلیل مقاومت در برابر ریاضت پس از همهگیری ستود. دو سال بعد، تورم سالانه آرژانتین به ۱۵۰۰ درصد رسید.
هیچگاه برای این خطاهای فاحش در قضاوت، بازخواستی صورت نگرفته است. اما وقتی رویکردهای لیبرترین به سیاست اقتصادی در آمریکای لاتین بسیار کمفاجعهتر از رویکردهای چپگرایانه عمل میکنند، این باید به ما بگوید که در گرایش به ضد نئولیبرالیسم زیادهروی کردهایم.
در حقیقت، میلی تنها نمونه موفقیت نئولیبرالیسم در سالهای اخیر نیست. اگرچه چین اسما کمونیست است و اکنون سیاستهای صنعتی گستردهای دارد، اما از دهه ۱۹۸۰ تا اوایل دهه ۲۰۰۰، رویکرد آن تقریبا بهطور کامل مبتنی بر خصوصیسازی بود. هند و ویتنام نیز با آزادسازی اقتصادی در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ به جهش بزرگی در رشد دست یافتند. معجزه توسعه لهستان نیز عمدتا یک معجزه نئولیبرال است، زیرا سیاست صنعتی آن بیشتر بر جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی متمرکز بوده و سایر سیاستهایش ترکیبی از بهبودهای نهادی و تجارت آزاد بوده است.
آیا این بدان معناست که لیبرترینهای سرسخت درست میگویند و کشورها باید دولت را کوچک کرده و افسار نیروهای بازار را رها کنند؟ خیر. حقیقت پیچیدهتر این است که بهترین سیاستهای اقتصادی، تا حد زیادی به نقطه شروع شما بستگی دارد. آرژانتین پیش از میلی یک آشفتگی پرونیستی بود و چین پیش از دنگ شیائوپینگ، یک فاجعه مائوئیستی. در طول تاریخ، بسیاری از برنامههای گسترش دولت توانستهاند فقر را بدون نابود کردن رشد اقتصادی کاهش دهند؛ نمونه آن برنامه «نیو دیل» در آمریکا یا سیاست صنعتی کره جنوبی در دهه ۱۹۷۰ است.
حقیقت ساده و نه چندان هیجانانگیز این است که اقتصاد ایدهآل، یک اقتصاد ترکیبی است؛ اقتصادی که بر پایه بازارها بنا شده، اما شامل مقدار قابل توجهی بازتوزیع ثروت، تامین کالاهای عمومی و سیاستگذاری صنعتی نیز هست. تعادل بهینه به کشور و زمانه بستگی دارد؛ حتی اگر برای مدتی به این تعادل دست یابید، با توسعه کشورها، تغییر فناوری و دگرگونی الگوهای تجاری، این ترکیب بهینه نیز تغییر خواهد کرد. چه بسا روزی اگر آرژانتین بیش از حد بر موفقیتهای اولیه میلی تکیه کند، به کشوری با سیاستهای افراطی لسهفر تبدیل شود.
کشورها همواره باید تشخیص دهند که چه زمانی بیش از حد به یک سو منحرف شدهاند و برای تغییر مسیر گام بردارند. اگر بخشی از مردم در فقر به سر میبرند در حالی که دیگران در رفاهند، باید یک شبکه تامین اجتماعی ایجاد کنید. اگر در آلودگی صنایع بیضابطه در حال خفه شدن هستید، باید مقررات زیستمحیطی وضع کنید. اگر صنایع خود را ملی کردهاید و عملکرد خوبی ندارند، باید آنها را خصوصی کنید.
اگر از نظر فناوری عقب ماندهاید، باید سیاستگذاری صنعتی را امتحان کنید و اگر اقتصاد خود را با یارانهها و امتیازات ناکارآمد به زنجیر کشیدهاید، باید دست به مقرراتزدایی بزنید. شاید تکامل تدریجی به اندازه چرخاندن یک اره برقی در هوا و فریاد زدن جذاب نباشد. اما آنچه واقعا کار میکند، تکامل است.