غلبه بر بحران؛ چگونه؟
اروپا نباید در انتخاب میان ریاضت اقتصادی و رشد اقتصادی تامل کند، اروپا باید عملگرا شود

نویسنده: انریکو لتا، نخستوزیر ایتالیا مترجم: شادی آذری منبع: پراجکتسندیکیت روزبهروز این واقعیت روشنتر میشود که اگر قرار است اروپا بر بحران خود فایق آید، کسب و کار به تنهایی کفایت نمیکند. اروپایی مورد نیاز است که متحدتر، کمتر اهل شعار و منطبقتر با وضعیت کنونی اقتصاد جهان باشد. نه تنها نیاز است که اروپا بر سیاستهای خاص اتحادیه اروپا تمرکز کند، بلکه باید به چگونگی تغییر سیاستهایش هم توجه نماید، تغییری که باید در آن، رشد اقتصادی در اولویت باشد.
اروپا نیازی ندارد که بحثی درباره انتخاب بین ریاضت اقتصادی و رشد اقتصادی راه بیاندازد. بلکه نیاز دارد که عملگرا شود. مثال خوب در این باره آخرین اقدام شورای اروپا بود که دو مورد از دشوارترین مشکلات اروپا را مورد هدف قرار داد: بازارهای کار بخش تولیدی که در قالب رکورد بیکاری جوانان رخ نمود و بازار اعتبارات بخش تولیدی که در آن دسترسی به اعتبارات مالی دشوار است و نرخ بهره وامها در بخشهای مختلف بازار به شدت متفاوت است.
نتیجه جلسه ماه ژوئن شورای اروپا امیدبخش بود و باید همان راه طی ماههای آینده ادامه یابد تا در دو زمینه مهم پیشرفت حاصل شود: شکوفایی نوآوری و اقتصاد دیجیتال، رقابتپذیری بخش تولید اروپا.
باید برآورد شود که چه کارهایی در سطح ملی میتوان انجام داد و چه کارهایی را موسسات اتحادیه اروپا میتوانند انجام دهند. تقویت مالی و اصلاحات ملی ضروریاند و باید ادامه یابند. اما تحت یک چارچوب در اتحادیه اروپا که از اقدامات ملی برای رونق رشد اقتصادی و اشتغال حمایت کند، بهتر میتوان به اهداف اروپایی دست یافت. تصمیم اخیر کمیسیون اروپا در اعطای اجازه به کشورهای عضو برای انعطاف بیشتر در سرمایهگذاریهای دولتی مولد مرتبط با بودجههای ساختاری اتحادیه اروپا در این زمینه یک گام مثبت به شمار میرود.
دومین مورد، برداشتن گامهای بیشتر در جهت یکپارچگی بیشتر حوزه یوروست. شکلگیری یک اتحادیه بانکی شروعی است مهم که باید بتواند از خرد شدن بازارهای مالی در امتداد مرزهای ملی جلوگیری کند و از هزینههای استقراض بخش خصوصی بکاهد. نرخ بهره وامها هنوز برای بنگاههای کوچک و متوسط بیش از حد زیاد است و بیش از حد به این مساله بستگی دارد که یک شرکت در کجای اتحادیه اروپا واقع شده است.
در راستای شکلگیری اتحادیه بانکی و به ویژه در زمینه نظارت، نتایج مهمی حاصل شده است. اکنون لازم است تا روی رکن دوم یعنی حل بحران بانکی کار شود. طرحی که توسط مایکلبارنیر، کمیسیونر اروپایی مرکز بازار داخلی و خدمات مطرح شده قابل توجه است، اما اروپا به یک مکانیسم قدرتمند و کارآمد نیاز دارد که اقداماتی در چارچوب زمانی مشخص برای مقابله با بحرانهای مالی ارائه کند.
اروپا همچنین نیاز دارد بررسی کند که چگونه سیاستهای اقتصادی باید هماهنگ شوند تا همگرایی در تولید افزایش یابد. هماکنون مکانیسم خوبی برای نظارت چند جانبه وجود دارد، اما باید بر زمینههایی که به راستی برای اتحادیه اقتصادی اهمیت دارند، تمرکز شود.
این موضوع باید گام به گام با بحث درباره اینکه چگونه اتحادیه اروپا میتواند مشوقهایی به کشورهای عضو بدهد تا اصلاحات ساختاری دشوار را انجام دهند، پیش رود. این به نوبه خود باید به مذاکرات درباره شکلهای احتمالی هماهنگی مالی منجر شود. گرچه هنوز زود است که به چنین بحثهایی وارد شویم، اما موضوع نباید از روی میز مذاکرات کنار گذاشته شود.
بیشک همه این تغییرات در وهله نخست اعضای حوزه یورو را هدف قرار میدهد، اما واضح است که با کل اتحادیه اروپا نیز مرتبط است. همزمان، جداکردن اعضای حوزه یورو از کل اتحادیه اروپا هم غیر منطقی است. اطمینان حاصل کردن از اینکه حوزه یورو باثبات و کارآمد است، برای روانسازی عملکرد کل بازار اروپا ضروری است. بدون یک اتحادیه اروپای کارآمد هم، حوزه یورو قادر نخواهد بود به شکوفایی برسد. فقط یک اروپا وجود دارد و لازم است که در آن همه با هم کار کنند تا آن را اصلاح نمایند و به پیش برانند.
بنابراین، بازار واحد اتحادیه اروپا با ۵۰۰ میلیون مصرفکنندهاش بزرگترین مقصد برای کالاها و خدمات جهان باقی خواهد ماند و بهترین موتور برای حفظ رشد اقتصادی خواهد بود. بخشهای کلیدی اقتصاد مانند خدمات مالی میتوانند از قوانین مشترک بازار واحد نفع بسیار ببرند. بدون بازار واحد، همه کشورهای عضو برای سرمایهگذاران از جذابیت کمتری برخوردار خواهند بود. زمانی بود که سرمایهگذاران تنها در یک کشور عضو میتوانستند فعالیت کنند، اما با شکلگیری بازار واحد، آنها میتوانند آزادانه در اتحادیه اروپا تحرک داشته باشند.
بازار واحد همچنین پایگاه و اهرمی را برای صادرات کالاها و خدمات به بازارهای بینالمللی فراهم خواهد آورد. بنابراین باید بازار واحد از جنبه درونی و بیرونی آزادتر شود.
برای این منظور، نیاز خواهیم داشت که موسسات اتحادیه اروپا را کارآمدتر کنیم و قوانین بهتری داشته باشند و فشار اجرایی بر آنها کمتر شود. لازم است موسسات مشترک اطمینان حاصل کنند که از منافع همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا حمایت میشود و آن موسسات به عنوان پلی بین کشورهای عضو حوزه یورو و غیرعضوها عمل خواهند کرد.
حقیقت این است که عملکرد اتحادیه اروپا و موسسات آن طی بحران بخشی از خود مشکل بود. برای بسیاری از مردم تصمیمگیری اتحادیه اروپا غیرشفاف و ناکارآمد است و از کنترل دموکراتیک خارج شده است.
از همه نگرانکنندهتر اینکه، بحران کل ایده اروپای یکپارچه را به چالش کشیده است.بنابراین ما قادر خواهیم بود اصلاحات را فقط در شرایطی پیش ببریم که گفتمانی متقاعدکننده در توضیح اینکه چرا به کل اروپا نیاز است و چرا کل اروپا منافع نسل فعلی و نسلهای آینده را تامین میکند، در اختیار داشته باشیم. من (لتا) یک طرفدار اروپا هستم. من در ذهنم تصویر فوقالعاده هلموت کوهل و فرانسوآ میتران را در سال ۱۹۸۴ در ذهن دارم، دو رهبر قدیمی دست در دست هم که یاد قربانیان جنگ جهانی اول را گرامی داشتند.
سال آینده میلادی صدمین سال آغاز آن جنگ خواهد بود. تجربه دو جنگ جهانی بنیان یکپارچگی اروپا را بنا نهاد. اما این خاطرات دیگر برای وارد عمل شدن کافی نیستند. ما نیاز داریم خردی آیندهنگر داشته باشیم که پس از ۵۰ سال یکپارچگی نشان دهد که چگونه با هم میتوان به اروپا کمک کرد تا در فضای تغییریافته جهانی به اهداف خود دست یابد.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که بگذاریم مردم تصور کنند یکپارچگی اروپا چیزی است که در خفا پیش میرود و سفری است که با نیروهای نامرئی و غیرقابل کنترل انجام میشود. اتحادیه اروپا نمیتواند دوام داشته باشد، مگر آنکه بر مبنای مشارکت همه شهروندانش باشد.
امروز این شانس وجود دارد که وضعیت اروپا تغییر یابد.انتخابات پارلمانی سال آینده اروپا فرصتی خواهد بود تا درباره آینده اتحادیه اروپا بحث شود. اگر در مورد اروپا (اروپایی متفاوت) موفقیتی حاصل نشود، منتقدان اروپا قدرت میگیرند و فرآیند تصمیمگیری اروپا بلوکه خواهد شد. انتخاب آسان است و باید هرچه زودتر انجام شود.
ارسال نظر