تحول در صنعت دارویی کشور
هم افزایی بنگاههای خرد و متوسط چگونه؟
وجود بنگاههای کوچک و تولید در مقیاس خرد و گسستگی واحدها از یکدیگر مانع توسعه صنعت دارو است
علیرضا تحسیری* مقدمه امروزه توسعه خوشههای صنعتی نقشی محوری در سیاستهای اقتصادی بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه ایفا میکند. اگر رویکردهای گذشته تمرکز بیشتری بر اقتصاد کلان و همچنین بنگاههای بزرگ داشتهاند؛ اینک بنگاههای کوچک و متوسط، به دلیل قابلیت افزایش رقابت در آنها، بهبود ارتباطات شبکهای، ترکیب رقابت و همکاری به منظور تقویت یادگیری و نوآوری، ارتقای سطح همکاری واحدهای کوچک و بزرگ و تقویت مثلث همکاریِ «خوشهها»، «دولت» و «دانشگاه» مورد توجه قرار گرفته است.
هر چقدر نگاه به حل مسائل از سطح بینالمللی و ملی به سمت منطقهای و محلی و با استفاده از قابلیتهای سیستمهای اجتماعی پویا مبتنی بر فرآیندهای طبیعی پیش میرود، توجه به کسبوکارهای کوچک و متوسط در قالب شبکههای ارتباطیِ قابل تعریف (توسعه خوشهای) از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.
بیش از دو دهه است که توسعه صنعتی مبتنی بر خوشهها، بهعنوان یک استراتژی نوین مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گرفته است. سازمانهای بینالمللی همچون یونیدو نیز طرحهای متعددی را از طریق توسعه خوشههای صنعتی در کشورهای مختلف اجرا و حمایت کردهاند.
در سالهای اخیر، بحث توجه به صنایع کوچک و متوسط و توسعه خوشههای صنعتی در داخل کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. اما به نظر میرسد در سطح سیاستگذاری و پیادهسازی الگوی توسعه خوشهای، کشور ما همچنان نیازمند حرکتهای بنیادی و پایهای است. مطلب حاضر با هدف ایجاد زمینه توسعه خوشههای صنعتی دارویی و به عنوان گامی در راستای حرکت مذکور تدوین شده است.

مفهوم خوشه صنعتی
خوشه صنعتی مفهومی نو در ادبیات اقتصاد منطقهای و صنعتی است. مناطق پیشرفتهای از جهان همچون آریزونا، کالیفرنیا، فلوریدا، مینهسوتا، شهرها و مناطق اروپایی چون ایتالیای شمالی، آلمان جنوبی، بریتانیا و دانمارک، ژاپن و کشورهای در حال توسعهای چون هندوستان و چین و نیز کشورهایی چون کره، تایوان و مالزی همگی خوشهسازی صنعتی را مبنای استراتژیهای توسعه صنعتی در مناطق مختلف خود قرار دادهاند. خوشههای صنعتی یکی از الگوهای موفق سازماندهی صنایع کوچک و متوسط هستند که کاستیهای صنایع کوچک و متوسط را رفع و مزیتهای مختلف صنایع کوچک چون انعطافپذیری و تنوع را تقویت میکنند.
خوشهسازی صنعتی در زمره «استراتژیهای کلیدی» است و مقصود از آن ارتقای بهرهوری، رقابتپذیری و ظرفیتسازی در بنگاههای کوچک و متوسط است. این استراتژیها در زیرشاخه استراتژیهای توسعه صنعتی ملی قرار میگیرند.
پدیده ایجاد خوشه یا تجمیع، اولین بار توسط آلفرد مارشال (اقتصاددان قرن ۱۹) در نظریه صرفههای اقتصادی ناشی از تجمع بیان شد. در چارچوب این نظریه شرکتهای کوچک در عین حال که رقبای طبیعی همدیگرند، اعضای داخل یک شبکه مستقل نیز خواهند بود.

به منظور تجسم بهتر خوشهسازی صنعتی، تفاوت میان انواع تجمع اقتصادی (منطقه صنعتی، تجمع شهری، تجمع نوآورانه و خوشه) در شکل زیر مشخص شده است.
بر اساس شکل (۱)، اگر بنگاههای اقتصادی به دو دسته، یعنی بنگاههای با حیطه فعالیت مشابه و بنگاههای با حیطه فعالیت متفاوت تقسیم شوند، میتوان گفت منطقه صنعتی از تجمع بنگاههای اقتصادی با حیطه فعالیت مشابه به وجود آمده که رویکرد غالب آنها کارآیی اقتصادی (حداقلسازی هزینه) و انعطافپذیری است. در همین دسته، یعنی بنگاههای با حیطه فعالیت مشابه، بنگاههایی که رویکرد غالب خود را حرکت به سمت نوآوری قرار دادهاند، خوشه را به وجود میآورند. در مقابل تجمع شهری (محلی) از بنگاههایی تشکیلیافته است که حیطه فعالیتشان متفاوت بوده و رویکرد خود را مبتنی بر کارآیی اقتصادی (حداقلسازی هزینه) و انعطافپذیری قرار دادهاند، همین بنگاهها با تغییر رویکرد خود به سمت نوآوری تجمع نوآورانه را شکل خواهند داد. (Krugman, ۱۹۹۱)
ایده خوشه صنعتی در سال ۱۹۹۰ توسط مایکل پورتر (استراتژیست و نظریهپرداز مدیریت) در کتابی با عنوان «مزیت نسبی ملل» مطرح شد. از آن زمان، به مرور تعاریف متعددی از خوشه صنعتی ارائه شده است که در ذیل به بخشی از آنها اشاره میشود:
۱) تمرکز جغرافیایی نهادها و شرکتهای مرتبط با یکدیگر در یک حوزه خاص را خوشه میگویند (Porter, ۱۹۹۸).
۲) تمرکز بخشی و جغرافیایی بنگاهها را خوشه گویند. چنین تمرکزی باعث برخورداری از صرفهجوییهای بیرونی میشود. وجود خوشه همچنین باعث جذب کارگزاران بازارهای دوردست شده و به ظهور خدمات تخصصی در زمینههای فنی، مالی و مدیریتی کمک میکند (۱۹۹۸ Humphrey &Schmitz,).
۳) خوشهها گروههایی از شرکتها و سازمانهای قرار گرفته در یک منطقه جغرافیایی مشخص هستند که به وسیله وابستگیهای درونی یک ارتباط درون گروه از محصولات و خدمات را تشکیل میدهند (Ketels, ۲۰۰۳).
۴) انبوهی از شرکتهای مجتمع شده در یک محدوده جغرافیایی نظیر تامینکنندگان منابع و مواد اولیه و متقاضیان کالا و خدمات که برخی از ارتباطات را با یکدیگر دارا هستند. این شرکتها معمولا دارای تولیدات مکمل یا مشابه در محصول، فرآیند یا یک منبع هستند (National Governors Association, ۲۰۰۲).
۵) خوشه مجموعهای از شرکتها است که در ناحیه یا حوزهای جغرافیایی تمرکز یافته و با تهدیدها و فرصتهای مشترکی مواجهند، این شرکتها مجموعهای از محصولات مرتبط یا مکمل را تولید و عرضه میکنند. چنین تمرکزی باعث ایجاد کسبوکارهای مرتبط میشود و به پیدایش خدمات تخصصی در زمینههای فنی، مدیریتی و مالی کمک میکند (یونیدو، ۱۳۸۱).
ویژگیهای مورد اشاره در تعاریف خوشه صنعتی
- تمرکز در یک منطقه جغرافیایی

- وجود ارتباط درون بنگاهی و درون صنعتی بین بنگاههای عضو
- در طول هم قرار گرفتن بنگاهها در درون خوشه (ارتباطات عمودی)
- همکاری بین بنگاهها و انجام اقدامات مشترک و جمعی
- وجود رقابت بین اعضا
- هم رشته بودن بنگاهها در یک شاخه یا دسته صنعتی خاص (تشکیل زنجیره ارزش)
- وجود تهدیدها و فرصتهای مشترک برای بنگاههای درون خوشه
- پیدایش خدمات تخصصی فنی، مدیریتی و مالی در خوشه
- همافزایی در رقابت و همکاری در خوشه
- کارایی جمعی و بهرهبرداری از صرفههای اقتصادی بیرونی
بر اساس تعاریف ذکرشده و ویژگیهای مشترک در آنها، به طور کلی میتوان خوشه صنعتی را چنین تعریف کرد:
یک خوشه صنعتی مجموعهای از بنگاههای تولیدی و خدماتی(پشتیبانی) متمرکز در یک مکان جغرافیایی و در یک منطقه اقتصادی است که برای تولید یک یا چند محصول نهایی مشابه و مرتبط، برای کسب صرفههای اقتصادی بیرونی با یکدیگر ارتباطات عمودی و افقی برقرار کرده و ضمن رقابت با یکدیگر، در بسیاری از موارد، همکاریهای جمعی و اقدامات مشترک دارند. ارتباط درونی این بنگاهها کاهشدهنده هزینهها و تسهیلکننده دسترسی به نهادهها، دانش و فناوری تولید، بازارهای فروش و تامین نیازهای مشتری خواهد بود.
اهمیت خوشهسازی صنعتی
خوشهسازی و توسعه خوشههای صنعتی به دلایل متعدد برای سیاستگذاران از اهمیت بسزایی برخوردار است، از جمله:
- خوشههای صنعتی میتوانند موتور محرکه اقتصاد ملی و منطقهای باشند. چرا که در نتیجه توسعه خوشهها، بنگاههای درون خوشه با بازدهی بیشتر و استفاده تخصصیتر از امکانات و اولویتهای موجود کار میکنند و بازه زمانی واکنش آنها نسبت به بازار بسیار کمتر از حالتی خواهد بود که به صورت انفرادی کار میکنند. از سوی دیگر، بنگاهها و مراکز تحقیقاتی مرتبط به سطح جدید و بالاتری از توان نوآوری میرسند.
- توسعه بنگاههای بخش خصوصی در قالب توسعه خوشهای، به دلیل افزایش همکاری و انجام فعالیتهای مشارکتی، دارای بازدهی بیشتری است.
- خوشهسازی، ارائه خدمات توسط دولت، شرکتهای بزرگ، دانشگاهها و دیگر سازمانهای پشتیبانیکننده توسعه را تسهیل میکند (زیرا ارائه خدمات و امکانات به شرکتها بهصورت انفرادی گرانتر است.)
- در خوشهسازی سرمایهگذاری به مراحل کوچک و با ریسک پایین تقسیم میشود.

- خوشهسازی بستری برای صعود و بالندگی شرکتهای کوچک فراهم میآورد.
- شرکتها در خوشهسازی، اغلب ناخواسته و گاهی آگاهانه امکان انباشت سرمایه و مهارتها را برای یکدیگر به وجود میآورند.
- افزایش قدرت، رقابتپذیری در بازارهای جهانی و توان صادراتی را به وجود میآورد.(سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، ۱۳۹۲)
انتخاب صحیح خوشهها، با توجه به حجم اثرگذاری آنها بر اقتصاد منطقهای و ملی میتواند تاثیر قابل توجهی بر موفقیت سیاستگذاران در این عرصه داشته باشد. از مهمترین دستاوردهای خوشهسازی صنعتی میتوان به توسعهیافتگیِ صنایع کوچک، متوسط و بزرگ (عمودی و افقی) در خوشههای یکپارچه اشاره نمود.
تمرکز صنایع نساجی در منچستر، خودروسازان کلیدی در دیترویت، اشتوتگارت و محور توکیو- اوزاکا و استقرار صنایع نیمههادی در دره سیلیکون، جاده ۱۲۸ بوستون و حومه پاریس و صنایع داروسازی در نیوجرسی، لوزان و مناطق خاصی از کشور آلمان نمونههای موفقی از خوشههای صنعتی است.
دستهبندی خوشههای صنعتی
خوشههای صنعتی معمولا بر اساس ویژگیهای گوناگون به دستههای مختلف تقسیمبندی میشوند. این تقسیمبندی میتواند بر اساس نوع تولیدات یا خدماتی باشد که ارائه میدهند، به عنوان مثال، خوشههایی با فعالیت در زمینه تولیدات قطعات خودرو، خدمات مالی، توریسم، تولید کاشی و سرامیک و امثالهم.
در یک تقسیمبندی دیگر، خوشهها را بر اساس پویایی، استقرار و پوشش جغرافیایی به خوشههای محلی، که فقط بازارهای محلی را پوشش میدهند؛ خوشههای وابسته به منابع طبیعی محلی که فعالیتشان به منابع و نهادههای مناطق محل استقرارشان وابسته است و خوشههایی که اساسا وابسته به محل استقرار خود از نظر محیط کسبوکار نیستند و خوشههای تجاری شده اطلاق میشوند، دستهبندی میکنند.
در یک دستهبندی دیگر، خوشهها را میتوان از نظر میزان توسعهیافتگی در منحنی عمرشان به خوشههای جنینی، شکلیافته، در مرحله توسعه و توسعهیافته تقسیم کرد. دستهبندی دیگری با توجه به سطح و نوع تکنولوژی خوشهها صورت میگیرد که بر اساس آن، خوشهها به تکنولوژی پایین ، تکنولوژی متوسط و تکنولوژی پیشرفته، تقسیم میشوند. (سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، ۱۳۹۲)
خوشهسازی صنعتی در ایران
بر اساس آمار معاونت صنایع کوچک وزارت صنعت، معدن و تجارت از سال ۱۳۸۴ تا کنون، ۱۹۲ خوشه کسبوکار در کشور شناسایی شده است. این در حالی است که به گزارش «ایمپایر استیت کورپوریشن» در سال ۲۰۱۰ تنها در ایالت نیویورک ۸۱۴ خوشه کسبوکار شناسایی شده است. جمعیت این ایالت کمتر از ۲۰ میلیون نفر است.
۸۸درصد از بنگاههای صنعتی کشور ما را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل میدهند که با برخورداری از ۳۷درصد اشتغال و ارزش افزوده کم (۱۵درصد از ارزش افزوده بنگاههای صنعتی کشور) به صورت منفرد فعالیت میکنند. (آخوندی و مرشدی، ۱۳۹۱)
توزیع اندازه بنگاههای اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا تقریبا به یک شکل بوده و در عموم آنها بنگاههای کوچک، متوسط و بزرگ به ترتیب دارای بیشترین و کمترین سهم از تعداد بنگاههای موجود هستند. در مقابل، توزیع ارزش افزوده ایجاد شده متفاوت بوده و عموما شرکتهای بزرگ دارای بیشترین سهم از ایجاد ارزش افزوده و بنگاههای خرد دارای کمترین سهم هستند.
برای نمونه در آلمان بنگاههای صنعتی بزرگ (دارای بیش از ۲۵۰ نفر کارکن) دارای سهم ۲ درصدی در تعداد، ۵۲ درصدی در اشتغال و ۶۵ درصدی در ارزش افزوده ایجاد شده هستند. اما در یونان بنگاههای صنعتی بزرگ دارای سهم ۲/۰ درصدی در تعداد، ۲۱ درصدی در اشتغال و ۳۶ درصدی در ارزش افزوده ایجادشده هستند. (عیار آنلاین، ۱۳۹۲)
تعداد زیاد بنگاههای اقتصادی در یک کشور، الزاما به معنای وضعیت مناسب آنها نیست، بلکه بیشتر نشاندهنده اندازه و ترکیب ساختاری بنگاهها است. برای نمونه کشور ایتالیا یکپنجم جمعیت آمریکا را دارد، اما تعداد بنگاههای صنعتی و تجاری آن بیشتر است.
عموما نگاه «تمایل به افزایش تعداد بنگاهها» ناشی از سطحی دیدن مسائل اقتصادی و عدم توجه به اصول ساختار صنعتی است. افراد متمایل به این رویکرد، رشد اشتغال و ثروت را در گروی افزایش تعداد بنگاههای اقتصادی دانسته و از این رو بدون توجه به «ظرفیت بازار» و «شدت رقابت» موجود، در پی ایجاد بنگاههای جدید برآمده و راه تقویت آنها را نیز افزایش تعداد بنگاهها و افزایش شدت رقابت میان آنها میدانند. این درحالی است که تجربیات جهانی نشان میدهد رشد اشتغال و ثروت در گروی افزایش توانمندی بنگاهها بوده و افزایش تعداد بنگاههای اقتصادی تنها در صورتی میتواند مفید باشد که به بهبود این توانمندیها و ایجاد ظرفیتهای جدید بینجامد. (عیار آنلاین، ۱۳۹۲)
امروزه جهان دریافته است که وجود شرکتهای بزرگ تجاری با قدرت رقابتپذیری زیاد لازمه توسعه اقتصادی است که متاسفانه این مهم در اقتصاد ایران برخلاف کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، چندان مورد توجه و اقبال قرار نگرفته است. به این منظور، تدوین یک برنامه بلندمدت منسجم برای ساماندهی و بهینهسازی محیط کسب و کار، رشد و تعالی بنگاههای اقتصادی و همچنین توسعه مهارتهای لازم برای اداره بنگاههای بزرگ، بسیار ضروری است. معالوصف با توجه لزوم وجود بنگاههای بزرگ و ضرورت همافزایی و اصلاح برونداد بنگاههای کوچک، افزایش توانایی و همافزایی بنگاههای اقتصادی در میانمدت از طریق خوشهسازی صنعتی امکانپذیر است.
خوشهسازی شرکتهای دارویی کشور
معمولا زنجیره ارزش دارو به دو قسمت تقسیم میشود: فاز تحقیق و توسعه و فاز زنجیره عرضه. هرکدام از فازهای ذکر شده نیز خود به چهار زیرمجموعه تقسیم میشوند که در شکل (۲) نشان داده شده است.
با توجه به زنجیره مذکور و تعریف خوشه صنعتی، صنعت دارو از قابلیت بالایی به منظور خوشهسازی صنعتی برخوردار است. به همین جهت در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه این رویکرد مورد استقبال قرار گرفته است. در این خصوص میتوان به نمونههای موفقی چون، خوشه فارما وَلِی در نرماندی فرانسه، خوشه بیو وَلِی و بیوتک به صورت مشترک بین سوئیس، آلمان و فرانسه، خوشه FRM در فرانکفورت آلمان، خوشه کورک در ایرلند، خوشه بیل هیل در انگلستان و خوشه پل فارما در فرانسه اشاره کرد.
استقبال از ایجاد خوشههای دارویی و گسترش آنها به خاطر مزایای متعددی است که خوشهسازی دارویی به دنبال دارد. از جمله مزایای مذکور میتوان از بُعد
زیستمحیطی به کاهش ضایعات و پساب خطرناک، کاهش آلودگی هوا و از بُعد اقتصادی به بهرهبرداری از منابع و تاسیسات مشترک (آزمایشگاه مرکزی،
انبار مرکزی و ...)، حداقلسازی ضایعات، بهینهسازی مصرف انرژی و تمرکز فعالیتهای تحقیق و توسعه اشاره کرد.
در ادامه در شکل(۳)، فرآیند شکلگیری و گسترش خوشه دارویی نشان داده شده است.
متاسفانه در کشور ما برخلاف رویه رو به گسترش جهانی، در سالهای اخیر با اقدامی نهچندان حساب شده و تحت عنوان انحصارزدایی، موافقتهای اصولی بیرویه و متعددی برای هر یک از اقلام دارویی به بنگاههای مختلف کشور داده شده است که موجب تفرق فعالیتها، تزاحم همجواری تولید محصولات مختلف در یک واحد و بروز اشکالات کیفی که مطمئنا مخل صرفههای ناشی از مقیاس و تخصصگرایی در بنگاههای دارویی کشور میباشد، شده است.
به خاطر تکثر بیرویه تولیدکنندگان برای یک داروی معمولی، ضرورتا باید سرمایهگذاری، بازاریابی و آزمایشگاههای کنترل کیفیت و واحدهای تحقیق و توسعه متعددی را تجهیز کرد که قطعا موجب تضییع منابع ملی و کاهش رقابتپذیری با دیگر تولیدکنندگان خارجی و افزایش قیمت تمام شده فرآوردههای دارویی ملی خواهد شد.
جمعبندی
یکی از مهمترین مسائل و مشکلات شرکتهای دارویی کوچک و متوسط در کشور، محدودیتهایی است که به خاطر اندازه کوچک به آنها تحمیل میشود. از آنجا که این شرکتها با برنامهریزی صحیح میتوانند به یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی کشور تبدیل شوند، برنامهریزی برای توسعه و تقویت آنها از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی از بهترین راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات شرکتهای یاد شده راهکار خوشهسازی و تجمع آنها در قالب خوشه است. با تجمع این شرکتها امکان استفاده از تجربیات و امکانات همدیگر، ایجاد امکانات مشترک و انجام امور به صورت اشتراکی به وجود میآید. در کنار این عوامل بحث انتقال سریع دانش و نوآوریهای موجود در خوشه نیز یکی از مزایای اصلی آن است. بنابراین میتوان گفت که خوشهها در حوزههای مختلف عملکرد شرکتها تاثیرگذار بوده و موجب ایجاد مزیتهای یک بنگاه بزرگ برای بنگاههای کوچک و متوسط میشوند. بنابراین با تشکیل خوشه شرکتهای مذکور هم میتوانند از مزیتهای بنگاههای کوچک و متوسط بهرهمند گردند و هم امکان دستیابی به امکانات و مزیتهای بنگاههای بزرگ را کسب نمایند.
در حوزه صنایع دارویی کشور، وجود بنگاههای کوچک و تولید در مقیاس خرد و گسستگی واحدها از یکدیگر مانع از توسعه و آمادگی آنها برای رقابت در عرصههای ملی و بینالمللی شده است بنابراین در این خصوص دو رویکرد قویا کارساز خواهد بود:
• ادغام بنگاههای همطراز
• خوشهسازی بنگاههای خرد
*مدیرعامل شرکت داروسازی فارابی
ارسال نظر