نقش حاکمیت شرکتی در مدیریت بحران

بحرانها میتوانند از بروز انواع رویدادها از جمله کنارهگیری مدیرعامل، نقض امنیت دادهها، سوءمدیریت مالی، سوءرفتار مدیران ارشد، رکودهای اقتصادی، بلایای طبیعی، جنگ، همهگیری کرونا و تغییرات در مقررات ناشی شوند. فارغ از منشأ آن، بحران ذاتا ناپایدارکننده است و میتواند پایههای شرکت را از لحاظ یکپارچگی عملیاتی و شهرت به شدت تضعیف کند.
بحران شرکتی، رویداد یا موقعیتی مهم و تاثیرگذار است که تهدیدی جدی برای بقا و دوام بلندمدت هر شرکتی به شمار میرود. چنین بحرانی میتواند اختلالات عمده یا آسیبهای پایدار به تصویر و موفقیت یک شرکت وارد کند. بحران ممکن است فعالیتهای کسب و کار را فلج کند و فرهنگ سازمانی را از ریتم خارج کند و شهرت شرکت را بهطور جبرانناپذیری خدشهدار سازد. پیامدهای بحران میتواند به خسارات گسترده مالی، حقوقی و مقرراتی منجر شود.
سلاح نهایی هیاتمدیره در مواجهه با بحران، حاکمیت شرکتی (corporate governance) است. حاکمیت شرکتی صرفا یک کارکرد منفعلانه نیست، بلکه برای عبور از توفان بحران، هیاتمدیره آن را به عنوان ابزاری راهبردی و پویا بهکار میگیرد.
در واقع، حاکمیت شرکتی عاملی تعیینکننده میان فروپاشی یک بنگاه اقتصادی و توانایی آن برای بازآفرینی و احیا محسوب میشود. برای معماری مدیریت بحران، برخورداری از حاکمیت قوی امری حیاتی است. با اتکا بر این چارچوب حاکمیتی، شرکت میتواند برای سازگاری بیشتر، مسیر خود را تغییر دهد و نیرومندتر و تابآورتر از گذشته از بحران خارج شود.
حاکمیت شرکتی و مدیریت بحران هیاتمدیره
حاکمیت شرکتی، نظامی است که از طریق آن شرکتها هدایت و کنترل میشوند. هیاتمدیره، بهعنوان عالیترین مرجع تصمیمگیری در ساختار سازمانی، مسوولیت نهایی حاکمیت شرکتی و جهتگیری و مدیریت کسب و کار را بر عهده دارد. در این راستا، اعضای هیاتمدیره در هر زمان موظفاند طبق آنچه به باور خود به نفع شرکت است، عمل کنند. انتظار این است که در نتیجه این اقدامات، داراییها و فعالیتهای کسب و کار حفظ شود و اهداف اولیه که شرکت برای تحقق آنها تاسیس شده، ترویج شود. لازم است این اقدامات همراه با صداقت، تعهد، دقت و سطحی از مهارت مورد انتظار از مدیر صورت گیرد.
در شرایط عادی، حاکمیت شرکتی وظیفه هدایت راهبردی شرکت را بر عهده داشته و از پایبندی به الزامات قانونی، اخلاقی و امانتداری اطمینان حاصل میکند. با این حال، در زمینه مدیریت بحران، نقش آن فراتر از نظارت روزمره میرود و به ابزاری حیاتی و عملیاتی برای هدایت شرکت در دل آشفتگی تبدیل میشود. حاکمیت شرکتی اثربخش بر اصول عدالت، پاسخگویی، شفافیت و مسوولیتپذیری بنا شده است؛ اصولی که در زمان بحران از اهمیت ویژهای برخوردارند. در چنین مواقعی، این اصول از آرمانهایی اخلاقی به راهنماهایی ضروری برای اقدامات مناسب تبدیل میشوند.
در زمان بحران، ارتباطات فعال، شفاف، دقیق و منسجم با ذینفعان امری ضروری است. چنین تعاملاتی باعث میشود تصمیمگیری در سراسر ساختار شرکت بهدرستی و با اطلاعات کافی انجام شود. ترکیب موثر از شفافیت و پاسخگویی توأم با اقدامات قاطع، برای هیاتمدیره این امکان را فراهم میآورد که پیامدهای احتمالی بحران را کاهش داده و راهبردهای مدیریت بحران را به نحوی سریع و موثر فراهم کند.
بحرانها میتوانند سطح استحکام چارچوبها، فرآیندها و ساختارهای یک شرکت را مورد آزمایش قرار دهند. به علاوه، شرایط بحرانی به منزله آزمایشی برای سنجش تابآوری رهبری سازمان در حفظ تمرکز در فضای آشفتگی به شمار میرود. چارچوبهای حاکمیتی تثبیتشده، حس تداوم کسب و کار را القا کرده و اطمینان میدهند که شرکت برای حل بحران و کنترل موثر آسیبها متعهد باقی میماند. در نتیجه این عملکرد موثر، اعتماد کلیه ذینفعان و یکپارچگی بلندمدت عملیاتی شرکت تضمین میشود.
مدل حاکمیتی کارآمد باید تضمین کند که تصمیمگیریها چابک، اثربخش و شفاف باشند. در شرایط بحرانی، چارچوب حاکمیتی باید امکان تصمیمگیری سریع و آگاهانه را فراهم، مراتب پاسخگویی را بهروشنی تعیین، و اجرای منسجم برنامههای مدیریت بحران را تسهیل کند. هیاتمدیره ضمن حفظ نقش نظارتی خود، باید تعامل نزدیکی با تیم مدیریت داشته باشد تا پاسخ سازمان سریع و از نظر راهبردی نیز هوشمندانه باشد.
مسوولیت هیاتمدیره فقط به واکنش در برابر بحران محدود نمیشود؛ بلکه شامل شکلدهی و پیادهسازی راهبردهای موثر مدیریت ریسک برای پیشبینی و کاهش تهدیدهای بالقوه پیش از تبدیل شدن به بحران نیز هست. لازم است چارچوب مدیریت ریسک، تکرارپذیر و از طریق بررسیها و بهروزرسانیها، قابل پایش مستمر باشد. هیاتمدیره باید اطمینان حاصل کند که رویههای مدیریت ریسک در تار و پود حاکمیت شرکتی تنیده شده و رویکردی نظاممند و پیشنگرانه برای مدیریت بحران فراهم میآورد.
مدیریت ریسک پیشنگرانه: یک ضرورت راهبردی
حاکمیت شرکتی فرآیندی پیوسته از تنظیم و انطباق مستمر است. یکی از ارکان اصلی حاکمیت موثر، استقرار یک چارچوب جامع مدیریت ریسک است؛ چارچوبی که بهطور نظاممند ریسکهای نوظهور را شناسایی و ارزیابی میکند و آنها را کاهش میدهد. پیش از آن که این ریسکها به بحران تبدیل شوند، لازم است حاکمیت شرکتی به جای عملکرد واکنشگرایانه، به صورت پیشنگرانه عمل کند تا شرکت بتواند با دقت و آیندهنگری در شرایط پرنوسان حرکت کند. انجام بازنگریهای منظم و بهروزرسانی این رویهها، آمادگی شرکتها را در برابر رویدادهای اجتنابناپذیر افزایش میدهد و آنها را قادر میسازد پیش از تشدید مشکلات، به پیشبینی و مقابله با آنها بپردازند.
شرکتها، با تکیه بر ساختارهای قوی حاکمیتی، قادرند بهسرعت و بهطور موثر به اختلالات پیشبینینشده پاسخ دهند. درنتیجه، برای تقویت و ارتقای تابآوری لازم در دوران بحران، چارچوبهای حاکمیتی مستحکم، نقشی حیاتی و بنیادین دارند. هیاتمدیره باید اطمینان حاصل کند که چارچوب مدیریت ریسک شرکت، شامل راهبردهای پیشگیرانه و مدیریتی بحران باشد. برای کاهش موثر آثار بحران، هیاتمدیره باید مسوول تدوین سیاستها و همکاری با تیم مدیریت در راستای اجرای صحیح آنها باشد. همچنین هیاتمدیره باید از طریق نظارت موثر اطمینان حاصل کند که مدیریت، به سطح ریسکپذیری شرکت و چارچوب مدیریت ریسک تعیینشده برای آن پایبند است.
جمعبندی
در زمان وقوع ریسکها و بحرانهای پیشبینینشده، حاکمیت شرکتی در یک شرکت، بهطور واقعی مورد آزمون قرار میگیرد. برای هیاتمدیرهها، بحرانها نه موقعیتهایی فرضی، بلکه رویدادهایی اجتنابناپذیر هستند که مستلزم آمادگی، آیندهنگری راهبردی و اجرای منضبط هستند. بقا، بازیابی و پایداری بلندمدت شرکت، به میزان اثربخشی واکنشهای حاکمیتی آن در دوران بحران بستگی دارد.
حاکمیت موثر ایجاب میکند که هیاتمدیرهها بین پاسخگویی و چابکی توازن برقرار کنند و همواره در راستای منافع شرکت و زیستبوم پیرامونی آن اقدام کنند. با پذیرش این اصول، هیاتمدیرهها میتوانند بحران را به فرصتی برای نوسازی، تحول و رشد پایدار تبدیل کنند و در نهایت، با تقویت تابآوری سازمان، جایگاه شرکت را در محیط کسب و کار پیچیدهتر و ناپایدارتر امروز، تثبیت کنند.