آیا تعطیلی ادارهها راهکار مناسبی برای کاهش سطح ناترازی برق است؟
تکرار نسخههای بیثمر

اوج مصرف برق در کشور در سال ۱۴۰۳، رکورد شکست و در ۱۷ مرداد به بیش از ۷۹ هزار مگاوات رسید. این میزان تقاضا در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان بالاتر است. افزایش دما بهطور مستقیم بر افزایش تقاضای برق برای سرمایش تاثیر میگذارد؛ بهطور تجربی هر درجه افزایش شاخص گرما منجر به افزایش ۱۸۷ مگاواتی تقاضای برق میشود. در مواجهه با این ابرگرما و ناترازی فزاینده، تعطیلی اضطراری به عنوان یک ابزار مدیریت تقاضا مطرح شده است. اما سوال اساسی این است که آیا این اقدام صرفا یک راهکار واکنشی و مقطعی است یا میتواند جزئی از یک راهبرد موثر و پایدار برای مدیریت انرژی در بلندمدت تلقی شود؟
محاسبه میزان کاهش مصرف برق در پی تعطیلی
بر اساس آخرین دادههای وزارت نیرو، سهم مصرف برق در بخش عمومی (شامل ادارات) ۸.۹درصد و در بخش تجاری ۸.۴درصد از کل مصرف برق کشور است. این دو بخش در مجموع سهم قابل توجهی در پیک مصرف دارند. مدیرکل مدیریت انرژی و امور مشتریان شرکت توانیر، پتانسیل کاهش مصرف برق ادارات در پیک بار را ۱۰۰۰ مگاوات عنوان کرده است. میزان صرفهجویی حاصل از تعطیلی ادارات، طبق اعلام مدیرکل هوشمندسازی و فناوریهای نوین توانیر، روزانه ۵۰۰۰ مگاوات بوده است. این رقم، در مقایسه با پیک مصرف ۷۹,۸۷۲ مگاواتی کشور در سال ۱۴۰۳، عدد ناچیزی محسوب میشود.
این تحلیل نشان میدهد که تعطیلی، هرچند در لحظه پیک تاثیرگذار است، اما تنها بخش کوچکی از ناترازی کلی را پوشش میدهد. این کاهش، که در حدود «حداکثر ۷درصد کاهش مقطعی» است، تایید میکند که تعطیلی به دلیل محدودیت در سهم مصرف بخش اداری و تجاری و همچنین جابهجایی احتمالی مصرف، اثربخشی بلندمدت محدودی دارد و باید به عنوان یک ابزار اضطراری و نه راهبرد اصلی دیده شود.
جابهجایی مصرف به بخش خانگی
الگوهای رفتاری مصرف برق در تابستان نشان میدهد که ساعات اوج مصرف در تهران معمولا از ۱۲ ظهر تا ۶ عصر و از ۷ شب تا ۱۱ شب است. در این ساعات، سیستمهای سرمایشی خانگی نقش عمدهای در افزایش بار شبکه دارند. الگوی مصرف برق ماهانه تابستانی در مناطق غیرگرمسیر مانند تهران ۳۰۰ کیلووات ساعت در ماه است. تجربه تعطیلیهای ناشی از کرونا نشان داد که در زمان قرنطینه، الگوی مصرف برق در روزهای هفته شبیه به الگوی مصرف در روزهای تعطیل آخر هفته شد و مصرف برق خانگی در اکثر کشورها افزایش یافت.
در ایران نیز، مصرف برق از بخش تجاری به بخش خانگی منتقل شد. این جابهجایی مصرف به بخش خانگی، بخشی از صرفهجویی حاصل از تعطیلی ادارات را خنثی میکند. حضور افراد در خانه به معنای استفاده بیشتر از وسایل سرمایشی و افزایش مصرف برق خانگی است، به خصوص در ساعات پیک. این امر به معنای «جابهجایی» بار است تا «کاهش» بار. اگرچه تعطیلی میتواند پیک بخش اداری را کاهش دهد، اما با افزایش پیک در بخش خانگی، اثربخشی خالص آن در کاهش کلی بار شبکه در ساعات اوج، کمتر از میزان اولیه صرفهجویی خواهد بود.
تجربههای مشابه جهانی
بررسی تجارب جهانی میتواند حاوی درسهایی برای بخش انرژی ایران باشد. در همین راستا دو نمونه از بحران برق، ناشی از افزایش دما بررسی میشود.
دهلی ۲۰۱۹: در موج گرمای سال ۲۰۱۹، تقاضای انرژی در دهلی ۲۵ درصد نسبت به هفته قبل افزایش یافت. حتی در دوران قرنطینه کرونا، هر درجه افزایش شاخص گرما (ترکیب دما و رطوبت) منجر به افزایش ۱۸۷ مگاواتی تقاضای برق شد که ۶ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۹ بود. این نشان میدهد که تقاضای سرمایش، حتی با کاهش فعالیتهای اقتصادی، بسیار قوی است و حدود ۵۰ درصد از تقاضای برق دهلی در تابستان ناشی از بار سرمایشی است.
پاریس ۲۰۲۲: موجهای گرما در تابستان ۲۰۲۲ در اروپا، از جمله پاریس، تاثیرات اقتصادی قابل توجهی داشت. تحقیقات بانک مرکزی اروپا (ECB) نشان میدهد که موجهای گرمای تابستانی منجر به کاهش حدود یک درصدی فعالیتهای اقتصادی منطقهای و افزایش 0.7 درصدی قیمت مواد غذایی شده و این تاثیرات تا دو سال بعد نیز ادامه داشته و حتی تشدید شده است (1.5درصد کاهش تولید پس از دو سال) . این کاهش فعالیت اقتصادی ناشی از اختلال در فعالیتهای فیزیکی در فضای باز و تاثیر بر بخش خدماتی بوده است.
این تجربیات نشان میدهد که حتی با کاهش فعالیتهای اقتصادی (مانند قرنطینه)، تقاضای برق برای سرمایش به دلیل گرما همچنان بالا بود و حتی افزایش یافت. این امر به این معناست که تعطیلی لزوما به معنای کاهش قابل توجه مصرف در شرایط گرما نیست، بلکه ممکن است تقاضا را به بخشهای دیگر (خانگی) منتقل کند. علاوه بر این، موجهای گرما منجر به کاهش فعالیت اقتصادی و افزایش تورم مواد غذایی میشود. تعطیلی گسترده در مواجهه با گرما، با مختل کردن فعالیتهای اقتصادی و جابهجایی بار به بخش خانگی، میتواند به جای حل مشکل، تنها آن را تغییر شکل دهد و به اقتصاد آسیب برساند. این آسیب میتواند طولانیمدت باشد، همانطور که کاهش 1.5درصد تولید پس از دو سال در اروپا مشاهده شد. بنابراین، تعطیلی به عنوان یک راهکار مدیریت بحران، باید با در نظر گرفتن هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن سنجیده شود و به عنوان آخرین راهحل یا راهکاری کوتاهمدت و محدود مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر تعطیلیهای کرونایی بر مصرف برق تهران
در زمان قرنطینه ناشی از شیوع کرونا، الگوی مصرف برق در تهران تغییر کرد؛ مصرف از بخش تجاری به بخش خانگی منتقل شد. اگرچه در برخی کشورها مانند ایتالیا کاهش چشمگیر ۳۰ درصدی در کل مصرف برق مشاهده شد، اما در ایران این انتقال بار به بخش خانگی، کاهش کلی را تعدیل کرد. این انتقال بار به معنای افزایش زمان حضور افراد در خانه و به تبع آن، افزایش استفاده از لوازم برقی خانگی، به ویژه سیستمهای سرمایشی در فصول گرم است. این تجربه نشان میدهد که تعطیلی، به جای کاهش مطلق مصرف، بیشتر منجر به «جابهجایی» مصرف میشود. این جابهجایی میتواند مدیریت پیک بار را پیچیدهتر کند، زیرا پیکهای خانگی ممکن است در ساعات متفاوتی از پیکهای اداری و تجاری رخ دهند و نیازمند رویکردهای مدیریت تقاضای متفاوت باشند.
چرخه معیوب گرمایش-مصرف-فرسایش
افزایش دما (گرمایش)، منجر به افزایش شدید و ناگهانی مصرف برق برای سرمایش میشود. این افزایش مصرف، فشار مضاعفی بر شبکه توزیع فرسوده و نیروگاههای حرارتی با راندمان پایین وارد میکند. نتیجه این فشار، افزایش تلفات در شبکه، کاهش پایداری و در نهایت، خاموشیهای ناخواسته است. این وضعیت، دولت را مجبور به اتخاذ راهکارهای واکنشی و اضطراری مانند تعطیلی میکند که خود دارای پیامدهای اقتصادی و اجتماعی است و به جای حل ریشهای مشکل، تنها علائم آن را موقتا تسکین میدهد. این چرخه، به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی در زیرساختها و عدم اتخاذ راهبردهای بلندمدت، تکرار میشود و تابآوری سیستم را در برابر شوکهای دمایی کاهش میدهد.
راهکارهای بدیل و پایدار
مطالعات نشان میدهد که افزایش دمای تنظیم ترموستات در ساختمانهای اداری میتواند صرفهجویی قابل توجهی در مصرف انرژی ایجاد کند. به عنوان مثال، مطالعهای در دانشگاه جورجیا نشان داد که افزایش دمای تنظیم از 21 تا 22.8 درجه سانتیگراد به 23.3 تا 24.4درجه سانتیگراد، مصرف آب سرد برای سرمایش را ۱۹ تا ۴۰ درصد کاهش میدهد، بدون اینکه نارضایتی قابل توجهی از سوی کارکنان ایجاد کند. ژاپن و کره جنوبی دمای ۲۸ درجه سانتیگراد را برای ادارات توصیه میکنند. در ایران نیز، ادارات موظف به کاهش ۳۰ درصدی مصرف انرژی در ساعات اداری شدهاند که پتانسیل کاهش ۱۰۰۰ مگاواتی در پیک بار را دارد.
تحقیقات در ایران نشان میدهد که هر یک درجه تغییر در سیستمهای گرمایشی/سرمایشی حدود ۷درصد مصرف انرژی ساختمان را کاهش میدهد. در حالی که تعطیلی یک روزه کاهش قابل توجهی ایجاد میکند (۵۰۰۰ مگاوات)، این کاهش موقتی است و با جابهجایی بار همراه است. سیاست تعدیل دما، یک صرفهجویی مستمر و روزانه در طول فصل گرم را فراهم میکند. هزینه اجرای سیاست تعدیل دما (مانند آموزش و نظارت) به مراتب کمتر از هزینههای اقتصادی و اجتماعی ناشی از تعطیلی سراسری (اختلال در کسب و کارها، آموزش، خدمات عمومی) است. بنابراین، سیاست تعدیل دمای اداری یک راهکار پایدار، کمهزینه و با تاثیر تجمعی بالاست که میتواند بدون تحمیل هزینههای سنگین تعطیلی، به مدیریت پیک کمک کند.
تغییر نظام قیمتگذاری برق راهکار دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. نظام تعرفهگذاری پلکانی برق در ایران، اگرچه با هدف توزیع عادلانه یارانه و تشویق بهینهسازی مصرف طراحی شده است، اما در بخش پرمصرفها به اندازه کافی بازدارنده نیست. به عنوان مثال، افزایش ۱۰۰ کیلووات ساعت مصرف از ۳۰۰ به ۴۰۰ کیلووات ساعت، منجر به ۱۲۶ درصد افزایش قبض میشود، اما همین افزایش از ۹۰۰ به ۱۰۰۰ کیلووات ساعت تنها ۱۷ درصد افزایش را به دنبال دارد. افزایش ۳۸ درصدی تعرفه برق برای تمامی پلکانها، اصول نظام تعرفهگذاری پلکانی را زیر سوال برده و انگیزههای مصرف بهینه و عدالت اجتماعی را به چالش کشیده است.
تعرفهگذاری پلکانی فعلی، به خصوص در پلههای بالای مصرف، خاصیت بازدارندگی خود را از دست داده است. این امر باعث میشود مشترکان پرمصرف انگیزه کافی برای کاهش مصرف نداشته باشند و یارانه انرژی همچنان به صورت ناعادلانه توزیع شود. این وضعیت به ناترازی اقتصادی صنعت برق دامن میزند و مانع از سرمایهگذاری و توسعه زیرساختها میشود. اصلاح تعرفهگذاری پلکانی، به ویژه در بخش صنعت و پرمصرفها، باید به گونهای باشد که سیگنال قیمتی درستی برای بهینهسازی مصرف ارسال کند و درآمد لازم برای سرمایهگذاری در زیرساختهای تولید و توزیع (از جمله انرژیهای تجدیدپذیر) را فراهم آورد. این اصلاح باید با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و اجتماعی و با رویکردی عادلانه انجام شود.
نتیجهگیری
تعطیلی تهران در مواجهه با ابرگرما، هرچند در کوتاهمدت میتواند به کاهش فشار بر شبکه برق کمک کند، اما ماهیتی واکنشی و مقطعی دارد. این راهکار با جابهجایی مصرف به بخش خانگی، کاهش خالص کمتری را به همراه دارد و هزینههای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را تحمیل میکند، همانطور که تجربیات جهانی (دهلی، پاریس) و داخلی (کرونا) نشان داده است. برای دستیابی به تابآوری پایدار در برابر چالشهای گرمای شدید و ناترازی برق، کشور نیازمند گذار از مدیریت واکنشی به راهبردهای جامع و بلندمدت است.
* کارشناس انرژی