تورم، مصرفکنندگان را محتاط و شرکتها را مجبور به تغییر کرده است
تاکتیک شرکتها در رکود تورمی

مشتریها در خرید هرچیزی - از همبرگر گرفته تا ماشین ظرفشویی- محتاط شدهاند و این خبر بدی برای شرکتهاست. در سالهای اخیر، بسیاری از شرکتهای تولیدکننده، قیمت محصولات خود را افزایش دادهاند و همین باعث جهش شدید تورم شده است. حتی در دورههایی که تورم تا حدی فروکش میکرد هم، قیمت بسیاری از این محصولات تغییر نمیکرد. در این شرایط رکود تورمی، مصرفکنندگان هزینههایشان را کاهش میدهند و اکنون نوبت شرکتهاست که برای بازگرداندن مشتریهایشان یا قیمتها را پایین بیاورند، یا تدابیر دیگری بیندیشند.
با ادامهدار شدن فشارهای تورمی در تمامی صنایع، شرکتها مجبورند تصمیمات دشواری درباره نحوه مدیریت هزینههای فزاینده اتخاذ کنند، آن هم به گونهای که اعتماد مشتری یا رشد بلندمدت خود را قربانی نکنند. توانایی سازمان در تطبیق با شرایط تورمی (چه از طریق تعدیل استراتژیهای قیمتگذاری، افزایش بهرهوری عملیاتی یا خلق ارزش افزوده در ازای هزینه) میتواند در حفظ سهم بازار یا از دست دادن آن تعیینکننده باشد. عبور از این چالشها با اصلاحات لحظهای و سطحی ممکن نیست، بلکه مستلزم پاسخهایی فکر شده و متناسب با ویژگیهای هر صنعت و شرایط بسیار متغیر کنونی است، پاسخهایی که هم کسب و کارها را به اهدافشان برسانند و هم نیازهای واقعی مشتریان را تامین کنند.
نحوه مواجهه با تورم در صنایع گوناگون چگونه است؟ برندها برای کاهش اثرات چالشهای اقتصادی – چه در درون سازمان و چه خارج از آن - چه اقداماتی را در پیش میگیرند؟
۱- نظارت بر الگوهای جریان نقدی
نظارت دقیق بر جریان نقدی برای مقابله با پیامدهای احتمالی ناشی از سیاستهای اقتصادی حیاتی است. شرکتهایی که بهطور منظم وضعیت نقدینگی خود را بررسی و الگوهای مالی را تحلیل میکنند، میتوانند کمبودها را پیشبینی، مازادها را مدیریت و روابط خود با مشتریان و تامینکنندگان را مستحکمتر کنند.
نکته قابلتوجه اینجاست که نظارت دقیق بر جریان نقدی به ارائه گزارشهای ساده محدود نمیشود، بلکه نیازمند تحلیل مداوم گزارشهای مالی، طراحی مستمر مدلهای پیشبینی و تحلیل هوشمندانه چرخه تامین موجودی و حسابهاست تا دید روشنی از سلامت اقتصادی شرکت ارائه دهد. شرکتهایی همچون والمارت و آمازون برای مقابله با چالشهای تورمی، «چرخه تبدیل نقدی» خود را مدیریت کردند؛ یعنی اندازهگیری زمانی که طول میکشد تا کسب و کار پولی را که برای خرید مواد اولیه یا کالا پرداخت کرده دوباره به صورت نقدی برگرداند.
به این ترتیب که با چانهزنی و افزایش مدت زمان پرداخت به تامینکنندگان، پول نقدی را از مشتری میگیرند که هنوز بابت آن هزینهای پرداخت نکردهاند و میتوانند با آن سرمایهگذاری کنند و هزینههای مالی را حذف کنند یا سود عملیاتی را بالا ببرند. شرکت دل هم در مواجهه با نوسانات شدید ناشی از تورم در تقاضا و فرآیندهای تامین، موفق شد با تحلیل حرفهای و ارزنده دادههای سرمایه در گردش خود، موجودی را کنترل و دریافت و پرداخت حسابها را به صورت بهینه مدیریت کند.
۲- دریافت قیمت و پیگیری سفارش لحظهای
شرکت تریمبل – غول تکنولوژی در حوزه ساختوساز و لجستیک- از طریق پلتفرم «سوپلایرز» به پیمانکاران کمک میکند با تورم مقابله کنند. این پلتفرم دیجیتالی، تامینکنندگان و سازندگان را به هم وصل میکند تا بتوانند قیمت، استعلام و وضعیت سفارش را به صورت لحظهای دنبال کنند. چنین ابزاری باعث افزایش دقت قیمتگذاری، تسریع فرآیند تامین و کاهش ریسک پیشنهادهای اشتباه میشود و تصمیمگیری رقابتی و مبتنی بر داده را ممکن میسازد.
۳- ارائه ارزش واقعی به جای نمایشهای پرزرقوبرق
الکس گوریاچف، مشاور تحول دیجیتال، میگوید تورم از دید من فقط محدود به افزایش قیمت نمیشود. ترندهایی که زیادی بزرگنمایی میشوند، متخصصین جعلی حوزه هوش مصنوعی و واژههایی که مرتب تکرار و از معنا تهی شدهاند هم نمونههایی از تورم هستند. تورم کم و زیاد میشود، پول میآید و میرود و بازار همواره در نوسان است، اما این تخصص واقعی است که میماند. باید به جای قرار دادن کلمات قلبمه سلبمه در فایلهای پاورپوینت، در قالب خروجیهای کوچک و قابل اندازهگیری ارزش واقعی ایجاد کنیم.
به عنوان نمونه رستوران ایکس به جای کاهش قیمت و تبلیغات گولزننده، تمرکزش را روی ارائه «ارزش واقعی» گذاشت و با شفافسازی منشأ و کیفیت مواد غذایی، بهبود تجربه سفارش مشتری و پیشنهاد گزینههای سالم و کمهزینه، بدون اینکه هزینههایش را کاهش دهد این احساس را در مصرفکننده پدید آورد که ارزش بیشتری دریافت میکند.
۴- ارائه تجربههای ترکیبی و گزینههای پرداخت انعطافپذیر
«تیکادو»، پلتفرم مبتنی بر هوش مصنوعی برای کشف و رزرو تجارب مفرحی همچون تئاتر، تور شهری و رویدادهای گوناگون، برای مقابله با تورم، ترکیبی از تجارب مفرح با قیمتهای جذاب و گزینههای پرداخت انعطافپذیر را به کار گرفت. این استراتژی ارزش بیشتری ارائه میدهد، هزینه تفریح و سرگرمی را مقرونبهصرفه نگه میدارد و فشار مالی را روی مشتریان کاهش میدهد. به این ترتیب، وفاداری مشتری حتی در شرایط سخت اقتصادی هم حفظ میشود.
۵- بهینهسازی زیرساختهای ابری تست نرمافزار
پلتفرم تست نرمافزار «لمدا» (LambdaTest) برای محدود کردن هزینههای زیرساختش، از راهکارهایی همچون استفاده از سرورهای موقت (سرورهایی که تا ۹۰درصد ارزانتر از حالت عادی در اختیار کاربر قرار میگیرند، اما تضمینی نیستند و ممکن است در لحظه لغو شوند) و تخصیص هوشمند منابع بهره برده و با این کار در عین حفظ قیمت، قابلیتهای بیشتری به کاربران ارائه کرده است.
۶- بهرهگیری از مشارکتهای استراتژیک و قیمتگذاری پویا
شرکت «بلک برایر ادوایزرز - شرکت سرمایهگذاری و مشاورهای در حوزه صنعت مهمانپذیری – با بهینهسازی بهرهوری هزینهها (بیشترین ارزش در مقابل کمترین هزینه ممکن)، عقد قراردادهای مشارکت استراتژیک و استفاده از مدلهای قیمتگذاری پویا، به مقابله با تورم پرداخته است. این شرکت در تلاش است تا با تمرکز بر راهحلهای مبتنی بر ارزشی همچون مذاکره مجدد با تامینکنندگان برای بازنگری در شرایط قرارداد و بهبود کارآیی عملیاتی در سازمان، هزینهها را برای مشتریانش به حداقل برساند. چنین رویکردی قیمتهای رقابتی را با حفظ کیفیت خدمات و سودآوری تضمین میکند.
۷- تمرکز بر استراتژیهای کمهزینه و پربازده
تورم در حوزه بازاریابی، بر هزینه تبلیغات و الگوی خرج مصرفکننده تاثیر بسزایی دارد. شرکت «فورچون ۲۰۶» که یک آژانس تبلیغاتی استراژیک و دادهمحور با تمرکز برداستانسرایی قدرتمند و بازاریابی اقتصادی است، برای کمک به مشتریانش، تمرکز خود را روی کانالهای پربازده و کمهزینهای همچون محتوای ارگانیک و تبلیغات دیجیتالی هدفمند میگذارد و به این ترتیب تخصیص بودجه را بهینه میکند. همچنین برای کاهش ناکارآمدیها و حداکثرسازی دامنه دسترسی هم، خودکارسازی فرآیندها را در پیش گرفته است. این شرکت با اولویت بخشیدن به استراژیهای کمهزینه و پربازده به برندها کمک میکند ضمن حفظ ارتباط قدرتمند با مخاطب، رقابتپذیر باقی بمانند.
۸- پیادهسازی برنامهریزی استراتژیک نیروی انسانی
در سالهای اخیر، بهویژه پس از دوران پاندمی و تحت فشارهای تورمی، بانکها و موسسات مالی با چالشهای متعددی مواجه شدهاند؛ از افزایش هزینههای جذب نیرو گرفته تا تغییر در ترجیحات نیروی کار مثل تمایل به دورکاری در چنین شرایطی، سازمان Navy Federal Credit Union به عنوان بزرگترین اتحادیه اعتباری جهان با بیش از ۲۵هزار کارمند، برای مقابله با تورم، ساختار منابع انسانی خود را بازطراحی کرده تا بتواند ضمن کنترل هزینهها و بدون قربانی کردن کیفیت خدمات، همچنان نیروی باکیفیت را جذب و بهرهوری را حفظ کند.
بازطراحی نیروی انسانی این موسسه شامل: تحلیل وضعیت فعلی نیروی کار (شناسایی گلوگاههای جذب و نگهداشت و بهرهوری و پیشبینی نیازهای شغلی ۱۲ تا ۲۴ ماه آینده)، دستهبندی مشاغل در سه دسته حیاتی، قابل حذف و خودکارسازی و منعطف یا فصلی، سرمایهگذاری هدفمند روی مهارتهای کلیدی، تعریف و تنظیم مدل کاری ترکیبی و استفاده از ابزارهای دادهمحور برای رصد عملکرد بوده است.
۹- حذف ناکارآمدی به جای افزایش قیمت
هلدینگ «سبوت» (Sabot Family Companies) که از چند شرکت عملیاتی تشکیل شده و در صنایع متعددی مثل خدمات کسب و کار، بهداشت و درمان، آموزش، نرمافزار و... فعالیت میکند، مشابه همان کاری را انجام داد که تویوتا در دهه ۷۰ در پیش گرفت و کاسکو در حال حاضر انجام میدهد.
این شرکتها به جای تحمیل افزایش قیمت به مشتری، به دنبال حذف ناکارآمدیها برآمدند. سبوت با استانداردسازی عملیاتی، کاهش اتلافات و تفویض اختیار به کارکنان، مجراهایی برای صرفهجویی ایجاد کرد که ماحصلش به شکل ثابت ماندن قیمت به مشتریان برسد. این استراتژی ضدتورمی، ضمن محافظت از مشتری، فرصت افزایش سهم بازار را فراهم میآورد.
۱۰- تقسیم ریسک با مشتری
شرکت سوئدی «آیکامرا» که پیشتاز اتصال هوشمند در حملونقل عمومی است و بیش از دو دهه است در حوزه اتصال اینترنت پرسرعت به وسایل نقلیه عمومی فعالیت میکند، رویکرد شراکت واقعی را در پیش گرفت. در صنایع حملونقل، پیادهسازی تکنولوژیهای جدید معمولا نیازمند سرمایهگذاری اولیه بالا، استخدام نیروهای متخصص و تحمل ریسکهای مربوط به تکنولوژی (مثل ناپایداری یا منسوخ شدن سیستمها) است. در دوران تورم و رکود اقتصادی، اپراتورها نمیخواهند میلیونها دلار سرمایهگذاری پرریسک انجام دهند. در چنین شرایطی، این شرکت رویکردی در پیش گرفت تا این ریسک را با مشتریانش سهیم شود نه اینکه به آنها تحمیلش کند.
این شرکت با ارائه تکنولوژی به عنوان یک خدمت (بدون نیاز به خرید تجهیزات توسط مشتری)، بستری را فراهم کرد که در آن مشتری احتیاجی به سرمایهگذاری اولیه سنگین ندارد، قیمتها قابل پیشبینی هستند و راهحلها مرتب مطابق با نیازهای متغیر بازار و مشتریان ارتقا مییابند. این مدل همسو با موفقیت مشتری طراحی شده (اگر سیستم شکست بخورد، ضرر صرفا متوجه مشتری نیست) و با انعطافپذیری و نوآوری، اثرات تورم را کاهش میدهد.
این اقدامات نشان میدهند که برندهای پیشرو در دوران تورم صرفا به بحرانها واکنش نشان نمیدهند، بلکه با بررسیهای دقیق و تحلیلهای جامع و نوآوری، ساختارهای خود را از نو طراحی میکنند تا رقابتپذیر، پایدار و مشتریمحور باقی بمانند.