محمدرضا فرهادی‌پور

جمله معروفی هست که می‌گوید: «المپیک عرصه رقابت میان ورزشکاران فردی یا تیم‌هاست و نه رقابت میان کشورها.» اما در المپیک تعداد مدال‌های کشورها را می‌شمرند و رقابت میان آنها مورد بحث است.

بازی‌های المپیک تابستانی لندن تمام شد، اما سوالی که در ذهن همه هست این است که چرا بعضی کشورها در المپیک موفق می‌شوند و زیاد مدال کسب می‌کنند و بعضی کشورها نه. اقتصاددانان وقت و تلاش زیادی را صرف یافتن پاسخی به این پرسش کرده‌اند که چه عواملی موفقیت یک کشور در المپیک را توضیح می‌دهد.

اولین عامل از نگاه اقتصاددانان جمعیت است. اگر توانایی ورزشکاران به‌طور تقریبا برابر در سراسر جهان توزیع شده باشد، هرچه یک کشور جمعیت بیشتری داشته باشد، احتمالا ورزشکاران بزرگ‌تری هم خواهد داشت. مثلا نگاه کنید به استرالیا و نیوزلند: تعداد مدال‌های استرالیا به مراتب بیشتر از نیوزلند است؛ زیرا جمعیتش هم پنج برابر آن است.

اما جمعیت تنها عامل مهم موفقیت نیست. همانند هر قلمرو دیگری در زندگی مدرن، پول مهم است. اگر کشوری جمعیت زیادی داشته باشد، اما پول لازم را، چه دولتی چه خصوصی، برای حمایت از ورزشکاران و ساخت زیرساخت‌های خوب ورزشی نداشته باشد حرفی هم برای گفتن در عرصه المپیک ندارد؛ بنابراین اگر کشوری از نظر مواد خام، یعنی افراد و ثروت مشکلی نداشته باشد، می‌تواند آنها را برای المپیک آماده سازد؛ اما مشکل همین‌جا است که ثروت و جمعیت به‌طور یکسان در جهان توزیع نشده‌اند و به همین دلیل مدال‌های المپیک نیز به‌طور برابر توزیع نخواهند شد. در المپیک پکن ۶۵ درصد از مدل‌های طلا نصیب ورزشکارانی از ۱۰ کشور ثروتمند شد؛ درحالی‌که ۲۰۰ کشور بر سر این مدال‌ها رقابت می‌کردند.

جامائیکا کشوری است که موفقیتی غیرمنتظره در المپیک داشته است. جمعیت این کشور کوچک بین ۴/۲ تا ۶/۲ میلیون نفر است. براساس معیار تولید ناخالص داخلی سرانه هم این کشور در پایین‌تر از میزان متوسط جهانی قرار دارد، اما عملکرد این کشور در چهار المپیک گذشته خیره‌کننده بوده و به ترتیب چهار، شش، هفت و پنج مدال کسب کرده است. در المپیک لندن هم این کشور ۱۲ مدال (۴ طلا، ۴ نقره و ۴ برنز) گرفت که خیره‌کننده بود، اما چرا این‌طور می‌شود؟ آیا موفقیت در المپیک عامل دیگری هم دارد؟

گفته‌های بالا به این معنا نیست که همه‌چیز برای کشورهای کوچک‌تر و فقیرتر از دست رفته و تمام شده است. راه‌های دیگری هم برای کسب مدال المپیک وجود دارد. اولین راه این است که دولت به المپیک اولویت دهد و منابع مالی بیشتری را برای استخدام و آموزش ورزشکاران اختصاص دهد.

مشهور است که کشورهای میزبان بازی‌های المپیک تمایل دارند تا تعداد مدال‌های دریافتی خود را به‌طور معناداری نسبت به پیش‌بینی مدال‌ها براساس درآمد و جمعیت‌شان افزایش دهند. از سوی دیگر کشورهای میزبان المپیک در دوره‌های بعد، بازی‌های المپیک فعلی‌شان را نیز بهتر انجام می‌دهند؛ زیرا دولت‌ها برای موفقیت در سال‌های بعد سرمایه‌گذاری کرده‌اند. برای مثال، ۱۰ سال قبل، بریتانیا قدرت مهمی در رشته دوچرخه‌سواری (track cycling) نبود. نقطه عطف وقتی اتفاق افتاد که کریس هوی (chris Hoy) سه مدال طلا را در بازی‌های پکن برد، اما این اتفاقی نبود. یک پاداش ۸/۷ میلیون دلاری که با درآمدهای لاتری تامین مالی شده بود به هوی و دیگران اجازه داد تا تمام‌وقت در این رشته کار کنند. بریتانیا بر روی آینده این ورزش سرمایه‌گذاری کرد. در المپیک چین، بریتانیا ۱۲ مدال در این رشته کسب کرد. از سوی دیگر بریتانیا در المپیک قبل از المپیک لندن ۴۷ مدال برد که از تمامی دوره‌های المپیکی که بریتانیا در آن از ۱۹۰۸ به این سو شرکت کرده بود بیشتر بود (در ۲۰۰۰ آنها ۲۸ مدال و در ۲۰۰۴ هم ۳۰ مدال بردند). بریتانیا در المپیک لندن ۶۵ مدال برد.

در المپیک لندن اتفاق جالب دیگری نیز افتاد: کشورهای کمونیستی سابق و فعلی تعداد کل مدال‌های دریافتی‌شان را با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در زمینه آموزش و دادن پاداش‌های کلان به ورزشکاران افزایش دادند. سرمایه‌گذاری روسیه برای این المپیک نسبت به سایر کشورها خیلی بیشتر بوده است چنانکه روسیه در این دوره در رشته‌های تیمی مثل والیبال مدال‌هایی را برد که سه دهه بود به آنها دست نیافته بود. عملکرد مجارستان و قزاقستان هم جالب‌توجه بود.

در کنار راه‌های فوق، کشورها می‌توانند بر روی مزیت‌های نسبی‌شان تکیه و سرمایه‌گذاری کنند. کشورهایی که سواحل بیشتری دارند در شنا، موج‌سواری و قایقرانی در مقایسه با کشورهای محصور در خشکی موفق‌ترند. کشورهای با ارتفاعات مرتفع دوندگان استقامت و ماراتن بهتری نسبت به کشورهای هم‌سطح با دریا خواهند داشت. تحقیقی که توسط دو تن از اقتصاددانان انجام شده نشان می‌دهد که تمرکز بر مزیت نسبی منجر به افزایش تعداد مدال‌ها می‌شود. والیبال ساحلی را در نظر بگیرید، که هفت تا ۸ مدال طلای این رشته (۱۵ مدال از کل مدال‌های این رشته) به آمریکا و برزیل رسید. لابد می‌پرسید آن یک مدال چه شد؟ آن یکی هم به استرالیا رسید که سواحل زیادی دارد.

یک کشور همچنین می‌تواند مدال‌های بیشتری با تمرکز استراتژیک بر روی رشته‌هایی کسب کند که در این رشته‌ها بردن مدال نسبتا آسان‌تر است. این رشته‌ها آنهایی هستند که در اصل فردی‌اند و در این رشته‌ها مدال زیادی وجود دارد. بوکس و هنرهای رزمی را در نظر بگیرید که در هر گروه وزنی تعداد زیادی مدال توزیع می‌شود (تکواندو به هر گروه وزنی ۴ مدال می‌دهد). بهترین شانس ایرلند برای کسب مدال کتی تیلور (Katie Taylor) در بوکس زنان بود که مدال هم گرفت. به همین ترتیب بعضی رشته‌های تیمی هستند که برای کشورهای فقیر و کوچک‌تر امکان دستیابی به مدال در آنها دشوارتر است مثل بسکتبال. بلغارستان با همین استراتژی در المپیک موفق شده است. آنها ۵۱ مدال در همه المپیک‌ها برده‌اند و ۳۲ تا از آنها در سه ورزش بوده است: وزنه‌برداری، کشتی، و تیراندازی ( به ترتیب با ۱۲، ۱۶ و ۴ مدال)، فردی و مبتنی‌بر مزیت نسبی این کشور.

مقاله مشهوری نوشته فورست، سانز و تنا (Forrest, Sanz and Tena) وجود دارد که به پیش‌بینی تعداد مدال‌های المپیک براساس دو شاخص جمعیت و ثروت می‌پردازد. براساس این مقاله در المپیک چین پیش‌بینی می‌شده که جامائیکا ۴ مدال بگیرد که در عمل ۱۱ مدال برد. کنیا ۱۴ مدال گرفت که پیش‌بینی مقاله این بود که ۵ مدال بگیرد؛ اما مکزیک با درآمد بالا و جمعیت زیاد تنها ۳ مدال در المپیک چین گرفت. راز موفقت جامائیکا و کنیا در المپیک این است که این کشورها بر مزیت رقابتی و توانایی‌های فردی ورزشکاران‌شان تکیه کردند و به دنبال ورزش‌های تیمی نرفتند. تمامی مدال‌های جامائیکا در دوهای ۴۰۰ متر و کمتر از آن بود. تمامی مدال‌های کنیا هم در دوهای ۸۰۰ متر و بیشتر بود. همین مقاله پیش‌بینی می‌کرد که ایران در المپیک پکن ۶ مدال بگیرد که تنها ۲ مدال گرفت؛ اما در المپیک لندن ایران ۱۲ مدال گرفت که همگی در ورزش‌های فردی و مبتنی‌بر توانایی‌های فردی و مزیت رقابتی ورزشکاران ایرانی بود. پس باید برای المپیک‌های دیگر از این استراتژی درس گرفت و بر روی ورزش‌های فردی دارای مزیت رقابتی سرمایه‌گذاری کرد.

همچنین، یک کشور می‌تواند مدال‌هایش را با وارد کردن شهروندان ورزشکار افزایش دهد. کشوری که ورزشکاران المپیکی بومی ندارد، ممکن است با دادن حق شهروندی و پاداش کلان به ورزشکار کشور دیگری او را تبعه خود کند تا مدال کسب کند. گاهی‌اوقات هم این افراد صادرشده به کشورهای دیگر هستند که شانس یک کشور را برای گرفتن مدال بالا می‌برند. اسپانیا از هر دو استراتژی فوق استفاده می‌کند: سرگی ایباکا (serge Ibaka) را از کنگو وارد می‌کند و برادران گاسول را به لیگ بستکبال آمریکا فرستاده و از مهارت‌هایی استفاده می‌کند که در آنجا کسب کرده‌اند.

ژاپن را هم نباید در المپیک فراموش کرد: ژاپن در المپیک ۲۰۰۴ تعداد ۳۷ مدال برد و در المپیک ۲۰۰۸ پکن تنها ۲۵ مدال؛ اما مشکل ژاپن چیست؟ مشکل ژاپن که جالب‌توجه هم هست عبارت است از: سالمندی به سرعت در حال رشد جمعیت این کشور. از دهه ۱۹۷۰، درصد جمعیت بالای ۶۵ سال این کشور از ۷ درصد بیش از سه برابر شده و به ۲۳ درصد رسیده است و پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۶۰ به بیش از ۴۰ درصد کل جمعیت برسد.