اولیای دم خواستار قصاص شدند - قاتل ابراز ندامت کرد
گزارش دادگاه قتل در سعادتآباد
پدر مقتول: خواستار قصاصم اما در حادثه قتل پسرم بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند جلسه رسیدگی به اتهامات متهم به جنایت حادثه سعادتآباد از سوی قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد و در پایان جلسه دادگاه، قاضی دادگاه، گفت که رای نهایی این دادگاه حداکثر تا آخر هفته اعلام میشود. به گزارش ایسنا، در ابتدای این محاکمه که ساعت ۹ و ۴۷ دقیقه صبح یکشنبه (دیروز)در تالار اجتماعات مجتمع امام خمینی (ره) با حضور جمعی از اصحاب رسانه، اساتید دانشگاه و دانشجویان برگزار شد، قاضی «ذبیحزاده» نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران تصریح کرد: در این پرونده متهمان عبارتند از «یعقوب» معروف به مهدی ۳۱ ساله و سعیده معروف به کیمیا ۳۲ ساله. اتهام متهم ردیف اول مباشرت در قتل عمدی محمدرضا، اخلال در نظم عمومی و قدرتنمایی به وسیله چاقو و اتهام متهم ردیف دوم نیز معاونت در قتل عمدی محمدرضا است. نماینده دادستان تهران ادامه داد: دادسرا با عنایت به شکایت اولیای دم شامل پدر و مادر، گزارش مرجع انتظامی، گزارش پزشکی قانونی، صورت جلسه تیم بررسی صحنه جرم اداره تشخیص هویت، شهادت شهود، اظهارات مطلعان مبنی بر رابطه متهم ردیف دوم با متهم ردیف اول و مرحوم و تحریکات او، کشف آلت قتاله، اقرار صریح متهم ردیف اول، ملاحظه فیلم اقدامات متهم ردیف اول مبنی بر اخلال در نظم عمومی، انکار بلاوجه متهم ردیف دوم و سایر ادله و قرائن موجود در پرونده متهمان را بزهکار دانسته و در خصوص هر دو متهم تقاضای کیفر دارد. به گزارش ایسنا، طبق قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، پدر و مادر مقتول در جایگاه حضور یافتند و مادر مقتول اظهار کرد: من برای قاتل فرزندم تقاضای قصاص در ملاعام را دارم و خواستار مجازات زنی هستم که تمام این حوادث را به عهده او میدانم زیرا قاتل با تحریکات این زن در حالی اقدام به قتل فرزند من کرده که اصلا او را ندیده و نمیشناخته است. وی ادامه داد: پسرم میگفت این زن به او دست خواهری داده و از او خواسته که در دفتر مشاوره املاک به عنوان شریک همکاری کند. آشنایی آنها از اوایل مهر بوده و پسر من در جریان رابطه سعیده و مهدی نبوده است. پسر من زن داشت و مدتها در انگلستان زندگی میکرد. حدود یک هفته قبل از این حادثه از همسرش جدا شد. پدر مقتول نیز خطاب به دادگاه گفت: تقاضای من اشد مجازات متهمان است. با اینکه بچه من دیگر زنده نمیشود، اما شاید با قصاص قاتل و مجازات متهم دیگر جامعه آگاه شود. در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند. پس از اظهارات اولیای دم، قاضی نورالله عزیزمحمدی رییس شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران از متهم به قتل خواست از خود دفاع کند. متهم گفت: قتل را من انجام دادم یعنی ضربه زدم، اما قصدم کشتن نبود. وی در مورد وقوع حادثه و انگیزه خود خطاب به هیات قضایی اظهار کرد: شش ماه در زندان بودم و در این مدت با سعیده تماس داشتم. ۱۵ روز مانده به پایان محکومیتم از او خواستم که رضایت بدهد اما گفت میخواهم ادبت کنم. یعقوب ادامه داد:۱۰ روز پیش از آزادی در تماسی که با هم داشتیم مدعی شد که یک پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستی اما او گفت این پسر مزاحم من است و هر کاری میکنم دست بردار نیست. یعقوب با اشاره به روز حادثه اظهار کرد: شب قبل از اتفاق، سعیده تماس گرفت و به من گفت که یزدان صبح زود به دفتر میرود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل یزدان من را تهدید کرده بود که اگر جلوی دفتر بروم من را میکشد، من به یزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه میکنی. بعد برای دفاع از خودم چاقو برداشتم چون یک بار سعیده گفت که یزدان با دوستانش جلوی دفتر آمده تا من را بزند. وی ادامه داد: من شیشه مصرف کرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتی نزدیک دفتر رسیدم دیدم یکی از مشاورها داخل سوپرمارکت است. وارد سوپر مارکت شدم و با او سلام و احوالپرسی کردم. بعد به سمت انتهای خیابان یکم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم وقتی به سمت دفتر برگشتم دیدم فردی جلوی دفتر ایستاده و متوجه شدم که او همان یزدان است، حدود چند قدمی او وقتی اسمش را پرسیدم یک اسپری از جیبش درآورد و آن را روی صورتم خالی کرد آن لحظه من کسی جز خودم را نمیدیدم و هر چقدر فکر میکنم یادم نمیآید چگونه ضربه اول را به او زدم. قاضی خطاب به متهم گفت: تو بهگونهای رفتار میکردی که انگار سعیده را همسر خود میدانستی در حالی که رابطه شما کاملا غیر رسمی بوده است، این موضوع را چگونه توجیه میکنی؟ یعقوب در پاسخ به رییس دادگاه گفت: من و سعیده با هم دوست بودیم، پس از گذشت حدود یک سال به یک شماره تلفن در موبایل او شک کردم و بعد از چند روز متوجه شدم که او شوهر دارد. پس از مدتی فهمیدم که یک دختر ۹ ساله هم دارد، به سعیده گفتم تا زمانی که از همسرت جدا نشوی با تو رابطهای نخواهم داشت و به همین دلیل او از همسرش طلاق گرفت. یعقوب در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر تحریک وی توسط سعیده به قتل یزدان اظهار کرد: او از من نخواست که یزدان را به قتل برسانم، بلکه فقط خواست که او را بزنم از او پرسیدم اگر یزدان کشته شود، چکار کنیم؟ او گفت ۴۵ میلیون دیهاش را میدهم و بعد از گذشت ۶ ماه از خانوادهاش رضایت میگیریم. وی گفت: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمیترسم میدانم اشتباه کردم، اما سعیده من را تحریک میکرد به من میگفت تو بیغیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریک میشدم. سعیده به من گفت که یزدان فردا به دفتر میرود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمیشناختم.
اظهارات سعیده
پس از وقت تنفس جلسه رسیدگی به پرونده قتل در میدان کاج با حضور پنج قاضی رسیدگیکننده (عزیزمحمدی، واعظی، محمدی، سری و آروین) ادامه یافت. قاضی عزیزمحمدی، «سعیده» متهم ردیف دوم را به جایگاه فراخواند و از وی درباره شراکت با «یزدان» و سابقه محکومیتش پرسید که وی پاسخ منفی داد. سعیده با بیان اینکه از ۲۰ بهمن ۸۷ مطلقه است، گفت: یک دختر دارم که متولد یک آذر۷۷ است. قاضی عزیزمحمدی به تفهیم اتهام معاونت در قتل «محمدرضا» پرداخت و از سعیده پرسید آیا این اتهام را قبول داری؟ که وی پاسخ داد، خیر قبول ندارم. سعیده درباره جزئیات رابطهاش با یعقوب توضیح داد و به اولین ملاقاتش با یعقوب اشاره کرد که قاضی پرسید آیا متهم از همان زمان شیشه مصرف میکرد؟ سعیده پاسخ داد: از همان زمان مصرف میکرد. یعقوب از همان هفته اول یک سیلی به صورت من زد و شاهد هم دارم که این افراد با او صحبت کردند و او عذرخواهی کرد از همان هفته اول متهم مرا کتک میزد. او دو سال است که وارد زندگی من شده و خودش میداند که چه کارهایی کرده است. قاضی عزیزمحمدی پرسید علت طلاق شما از همسر قبلیتان چه بود؟ متهم ردیف دوم پاسخ داد: همسر من هوسباز بود. شبها خانه نمیآمد او شیشه میکشید. قاضی عزیزمحمدی پرسید آیا به خاطر ازدواج با محمدرضا از او طلاق گرفتی که سعیده پاسخ داد: خیر. من امنیت جانی نداشتم. قاضی عزیزمحمدی پرسید رابطه شما و یعقوب در چه حدی بوده که سعیده پاسخ داد: ما مدام با هم درگیر بودیم، ایشان شیشه مصرف میکرد و به دیگران میگفت که من با او دوست هستم. قاضی عزیزمحمدی پرسید آیا رابطه زناشویی داشتید، سعیده پاسخ داد: ما هیچ رابطهای با هم نداشتیم.
در ادامه اخذ دفاع از متهم ردیف دوم پرونده قاضی عزیزمحمدی گفت: مشاوران شما شهادت دادهاند که شما محمدرضا را صرفا به خاطر اینکه جلوی یعقوب قد علم کند آوردید؟ چه مدت بعد از اینکه او با شما آشنا شد پیشنهاد ازدواج کرد؟ سعیده گفت: همان روزی که رفتم خانه را ببینم زنگ زد و گفت مهر شما به دلم افتاده. سعیده درباره نحوه ایجاد درگیری میان متهم و محمدرضا توضیح داد: یعقوب روز یکشنبه به دفتر من میرود و تمامی کامپیوترها را خرد میکند. شاید آبدارچی به او گفته باشد که محمدرضا به من پیشنهاد ازدواج داده است البته مطمئن نیستم. از یکشنبه شب یعقوب با محمدرضا تماس گرفت و با هم تلفنی دعوا میکردند تا روز دوشنبه ظهر به من خبر دادند که آن دو جلوی دفتر با هم قرار گذاشتهاند. به محمدرضا زنگ زدم، اما او گفت اسپری و شوکر دارد به او گفتم دعوای شما باعث میشود آبروی من در دفتر برود اما او گفت که یعقوب به او فحش داده است. سعیده ادامه داد: روز چهارشنبه ۵ آبان محمدرضا به من زنگ زد و گفت: یعقوب با او تماس گرفته و سوال کرده که آیا با این خانم! رابطهای هم داشته یا نه؟ من هم برای اینکه دست از سر تو بردارد گفتم با هم رابطه داشتهایم. او به خاطر حرفی که اصلا واقعیت نداشت این کار را کرد. سعیده شراکت با یزدان را نیز تکذیب کرد و در پاسخ به این سوال عزیزمحمدی که گفته شده است شما قبل از این واقعه شیرینی پخش کردهاید و اعلام کردید که یزدان با پرداخت ۱۳۰ میلیون تومان با شما شریک شده است، گفت: خود یزدان دو جعبه شیرینی خرید و خودش اعلام کرد به خاطر اینکه یعقوب فکر نکند دفتر سرپرستی ندارد. عزیزمحمدی در ادامه گفت: رفتار شما موید این است که یعقوب برای خودش حقی قائل بوده است. سعیده گفت: او فقط شیشه میزد و توهم داشت. عزیزمحمدی پرسید: آیا شما به دنبال راهی برای از بین بردن او نبودید به هر حال باید زمانی به آرامش میرسید؟ سعیده گفت: به خاطر همین آخرین بار که به زندان افتاد گفتم دیگر رضایت نمیدهم که بیرون بیاید.
داستان قتل از زبان زن متهم
سعیده - الف ۳۲ ساله زنی که نزاع ۲ نفر بر سر او به قتل جنجالی یکی توسط دیگری در میدان کاج منجر شد، دیروز در یک مصاحبهای با سایت خبر آنلاین درباره روابط خود با مهدی (قاتل ) و یزدان ( مقتول) گفت: مدیر یک آژانس در سعادتآباد بودم و روزی مهدی به دفترم آمد و او را استخدام کردم، در مجموع مدتی کوتاه قاتل و چند ماهی نیز مقتول در آنجا مشغول به کار بودند. من هیچ رابطهای با قاتل نداشتم. «مهدی» فقط برای من همیشه مزاحمت ایجاد میکرد. سعیده میافزاید: مهدی به بهانههای بیماری مادرش یا درمان برادر معتادش و... از من پول میگرفت و در صورتی که به وی پول نمیدادم مرا مورد آزار و اذیت قرار میداد و کتکم میزد. سرانجام با شکایت من، او پنج ماه زندانی شد اما با آزادی از زندان، باز هم من را تهدید کرد. سه یا چهار روز قبل از قتل، من با یزدان بودم که متوجه شدم «مهدی» به یزدان زنگ زد و درباره من پرسید که چرا از من خواستگاری کرده است و بسیار عصبانی بود و بعد از پایان تماس به گوشی تلفن همراه من زنگ زد و مرتب تهدیدم میکرد. البته یزدان را هم به عنوان مشاور مسکن استخدام کرده بودم، در طول چند روز رابطهاش را با من خیلی نزدیک و خوب کرد و به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم قبول نکردم. رابطهمان یک رابطه کاری بود، ولی یزدان هم ول کن من نبود و عنوان میکرد که مهر من در دلش نشسته و خواستار ازدواج با من است. در این میان «مهدی» به یزدان زنگ زده و گفته بود که لقمه بزرگتر از دهانش برندارد و برای یزدان خطونشان میکشید که پایش را از این ماجرا بیرون بکشد. شب آخر من با یزدان بودم و یزدان مرتب به «مهدی» میگفت که من این خانم را دوست دارم و قصد ازدواج با او را دارم. باید مادر بچههای من بشود و خیلی از من تعریف کرد و با این کارها و حرفها باعث تحریک و جنون «مهدی» شد و روز بعد درگیری پیش آمد که یزدان به قتل رسید.
ارسال نظر