خمرهای سرخ، ایدههای جنون آسا <br>

در نیمههای آوریل ۱۹۷۵ خمرهای سرخ بر کامبوج تسلط یافتند. این گروه و در راس آنها پل پوت، رهبرشان پس از کودتای لون نول در سال ۱۹۷۰ خود را به عنوان یک حزب طرفدار صلح معرفی کرده و موفق به دریافت حمایت روستاییان شدند. آنها مشغول برنامهریزی گامهای لازم جهت تغییر یک جامعه کشاورزی بودند.
اوایل مارس سال ۱۹۷۰ جنگ بزرگی بین نیروهای ویتنام و نیروی نظامی کامبوج رخ داد؛ که طی آن نزدیک به ۴۰.۰۰۰ سرباز ویتنامی به سرعت خاک کامبوج را اشغال کردند؛ در این جنگ پل پوت نقش بسیار ناچیزی را ایفا میکرد. در اکتبر همان سال پل پوت کمیتهای را تشکیل داد و در مورد جلوگیری از حملههای دیگر خارجیها به کامبوج در آن صحبت کرد و همین امر، کم کم پایههای ضد ویتنامی و خودکفایی به هر هزینهای را که ایدئولوژیهای پل پوت برای آن ارزش قائل بودند، تامین میکرد(البته باید به کمکهای مالی (سالانه پنج میلیون دلار) چین به او نیز اشاره کرد). تا سال ۱۹۷۳ گروه خمرهای سرخ، تحت نظر پل پوت توانست دو سوم خاک کامبوج را تصرف کند و همچنین نیمی از مردم کامبوج نیز از این جنبش حمایت میکردند، در اواخر همان سال تصمیم مهمی را اتخاذ کرد؛ که به موجب آن پایتخت را تحت محاصره قرار دهند و ارتباطش را با محیط بیرون قطع کنند و تصمیم بعدیاش، تحت فشار قرار دادن مردم برای ترک شهر و پیوستن به گروه خمر و یکسری پاکسازیهای اولیه بود. در همان موقع اقلیت مسلمانان چام، برای مقابله با گروه خمر سرخ به میدان آمدند تا از نفوذ بیشتر آنها جلوگیری کند؛ ولی همه دستگیر، کشته یا به دست شکنجهگران سپرده شدند.
روز نوزدهم آوریل سال ۱۹۷۵، پنومپن پایتخت کامبوج که از مدتها پیش از آن، در محاصره نیروهای خمر سرخ بود، سقوط کرد و خمرها به رهبری پلپوت درمیان شادی و سرور مردم به پایتخت کامبوج وارد شدند. شادی مردم به خاطر پیروزی خمرها نبود. آنها از ۵ سال جنگ داخلی به تنگ آمده بودند و فکر میکردند با پیروزی یکی از طرفین، صلح و آرامش برقرارخواهد شد.
وقتی نیروهای خمر شهر کاراتی را در سال ۱۹۷۱ تصرف کردند، تصمیم داشتند از تصویر نمادینی که برای شهرهای کمونیستی خود تصورکرده بودند استفاده و شهر را به آن صورت در بیاورند؛ ولی هیچ گاه موفق نشده بودند، برای همین، پل پوت به یکباره تصمیم گرفت مردم شهر را به روستاها و نواحی خارج شهر بفرستد؛ تا در کاشت و تولید محصولاتی مانند برنج همکاری کنند و در مزارع اشتراکی کار کنند. پل پوت و همکارانش اعتقاد داشتند که پاکی و صداقت را تنها میتوان در دهات و مزارع کشاورزی و نه درشهرهای به گناه آلوده تعمیم داد و کسانی که به کارهای خدماتی در شهرها میپرداختند، مفتخور و زالوی جامعه بودند. در همان ایام خمرهای سرخ و پل پوت، از جانب ۶۳ دولت جهان به عنوان دولت اصلی کامبوج به رسمیت شناخته شده بودند و همچنین صندلی سازمان ملل کامبوج را به خمرهای سرخ دادند. بنابراین با جمع شدن اعضای کمیته، سه تصمیم مهم اتخاذ شد:
اول: تخلیه شهرها و بردن مردم به حاشیه شهرها
دوم: انتشار پول بیشتر
سوم: موافقت با دور اول کشتارها
دیری نپایید که سپاهیان خمرهای سرخ به امید ساختن یک آرمانشهر کامل، مردم را از شهرها راندند و برای کشاورزی روانه روستاها کردند؛ که ظرفیت کافی برای پذیرش این جمعیت را نداشت و امکاناتشان بسیار محدود بود. همچنین خمرها با دستهبندی گروه عظیمی از مردم تحت نام ذخیرهها، آنها را لایق زیستن نمی داستند.
حکومت هیچ گونه انتقادی را قبول نمیکرد و به طور واضح حکومت پل پوت یک جنون عمیق در قرن بیستم بود. این حکومت در طول چهار سال جنایتهای بیبدیلی را در کامبوج رقم زد. کشتار دومیلیون و آواره کردن میلیونها نفر دیگر و ظلم وحشیانهای که این گروه در این کشور آفریدند، در تاریخ معاصر جهان همواره ثبت و ضبط خواهد بود.
پایان کار
نظام خمرهای سرخ با همه انتقادی که از آن میشد، تا ۱۹۷۹ و تا روزی که ویتنام از آن حمایت میکرد دوام یافت، ولی از روزی که نسبت به اراضی ویتنام تعرض کرد؛ کار را برخود دشوار ساخت و به همان گونه که با کمک ویتنام پیروز شده بود، به دست ویتنام نیز شکست خورد؛ نخست پنوم پن و سالها بعد همه قلمرو خود را از دست داد. اما بهرغم پایان حکومت خمرها در ۱۹۷۹ تا سال ۱۹۹۸ جنگ داخلی دامنگیر این کشور بود. سازمان ملل بودجهای معادل ۳۵۶ میلیون دلار، برای تامین هزینه روند برگزاری محاکمه رهبران خمرهای سرخ (که سه سال پیشبینی شده بود)، اختصاص داد.
*گزیدهای از مقاله خمرهای سرخ به نقل از مجله «جامعه شناسی».
ارسال نظر