شکاف جنسیتی مرخصی زایمان
مترجم: شادی آذری برخی از فعالان حقوق زنان ابراز امیدواری کرده‌اند که پدرها بتوانند با استفاده از مرخصی بیشتر، در خانه بمانند. اسلاتر در کنفرانسی که در بهار برپا شد، گفت:
«در این مورد چه باید گفت؟ بیایید به مرخصی شش ماهه با حقوق نگاهی بیندازیم. سه ماه برای مادر و سه ماه برای پدر.» وقتی که این اتفاق می‌افتد، برخی از دیگر کشورها هم سعی می‌کنند به اقداماتی مشابه دست بزنند. بهترین چیزی که در مورد نتایج می‌توان گفت و بی‌شک نکته‌ای قابل تامل است، این است که ترک کار توسط پدران، آنها را بیشتر درگیر مسائل مربوط به مراقبت از کودک و کارهای سخت خانه می‌کند. اما این فقط وقتی است که آنها واقعا در خانه باشند. حتی در کشورهایی که طولانی‌ترین مرخصی را برای پدرها در نظر می‌گیرند، هنوز پدرها بیشتر از مادرها وقت برای اشتغال خود می‌گذارند. جالب اینکه آنها همچنین در این مدت پول بیشتری در می‌آورند و پله‌های ارتقای شغلی را هم می‌پیمایند.
در اغلب کشورهایی که به پدرها هم به‌خاطر بچه‌دار شدن مرخصی می‌دهند، مدت این مرخصی فقط چند روز یا یک هفته است. این میزان مرخصی احتمالا برای تغییر اوضاع خانه کافی نیست؛ اما مشکل لزوما این نیست که مرخصی پدرها بیش از حد کم است. سوئد و ایسلند از جمله کشورهایی هستند که سیاست‌هایی را تدوین کرده‌اند در جهت برابرسازی مسوولیت‌های خانه، ولی نتایج تا آن حد امیدبخش نبوده‌اند.
در سوئد مدت‌ها بود که پدران تشویق می‌شدند تا از مرخصی پدر شدن استفاده کنند، اما در سال ۱۹۹۵ با توجه به اینکه تعداد کمی از آنها از این فرصت استفاده می‌کردند، دولت سوئد از روش نروژ استفاده کرد و یک ماه از کل مرخصی زایمان را به مرخصی پدران اختصاص داد که اگر از آن استفاده نمی‌کردند، آن را از دست می‌دادند و نمی‌توانستند ذخیره کنند.
این اصلاحات دست کم به ظاهر موفقیت‌آمیز بود: هر پدر به طور متوسط از ۳۵ روز مرخصی استفاده کرد، حتی کمی بیشتر از یک ماه مرخصی ارائه شده. در سال ۲۰۰۲ دولت کمی فراتر رفت و دو ماه کامل به پدران مرخصی داد که البته قابل انتقال به مادران نبود. مردها اما به‌طور متوسط ۴۷ روز به مرخصی رفتند. البته این میزان کمتر از کل مرخصی‌هایشان بود. سپس در سال ۲۰۰۸ دولت که هنوز به خاطر شکاف جنسیتی در زمینه مرخصی زایمان برای مادران و پدران ناخرسند بود، اصلاحات دیگری ایجاد کرد: «جایزه تساوی جنسیتی». براساس این قانون هر چه زوج‌ها مرخصی خود را بهتر تقسیم می‌کردند، پول بیشتری می‌گرفتند. عجیب آنکه این اصلاحات هیچ تاثیری نداشت. براساس آمار رسمی، در سال ۲۰۱۱ زنان هنوز ۷۶ درصد روزهای مرخصی را به خود اختصاص ‌دادند. به عبارت دیگر تاثیرات درازمدت سیاست مرخصی پدران در سوئد ناچیز بود به خصوص اگر تعداد زنانی را که به سمت مشاغل نیمه‌وقت روی می‌آوردند، در نظر بگیریم.
علاوه بر این، مرخصی پدران فقط زمانی مفهوم پیدا می‌کند که هر دوی والدین فعال باشند. در سال ۲۰۱۰، در ۲۳ درصد از خانواده‌های ایسلندی دارای فرزند تنها یکی از والدین حضور داشتند. در سوئد این رقم در حدود ۲۰ درصد ، در فنلاند ۲۳ درصد و در نروژ ۲۲ درصد بود. (آمریکا با نرخ تک والدینی ۲۸ درصدی سومین نرخ بالا در میان کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه را به خود اختصاص داده است.) والدین مجرد در هر کشوری تقریبا همیشه زن‌ها هستند. این به آن معنا است که برای نزدیک به یک چهارم مادران در این کشورها تساوی جنسیتی در داخل خانه موضوعی مورد بحث است.
به دلایل منطقی این همچنین به معنای نابرابری‌های بیشتر جنسیتی - در زمینه ساعات کار، درآمد، رسیدن به مدیریت، ریاست دانشگاه و غیره است.