سامانبخشی سمنها در جوامع محلی
سعید نورینشاط* سخت است باور کنیم که میشود به جز تهران و چند شهر بزرگ دیگر، که بیشتر اتفاقهای سازمانهای غیردولتی در آنها میافتد، در جاهای دیگر هم از این دست اتفاقات رخ دهد. اما واقعیت این است که مردم در شهرهای کوچک و روستاها کارهایی برای بهبود زندگی خود میکنند که فعالان مدنی حتما به آن افتخار خواهند کرد. پدیده رشد سازمانهای کوچک در این شهرها و شکلگیری گروههای محلی در روستاها پدیده قابل توجهی است که نباید از دید فعالان اجتماعی شهرهای بزرگ و سازمانهای غیردولتی مهم کشور به دور بماند.

سعید نورینشاط* سخت است باور کنیم که میشود به جز تهران و چند شهر بزرگ دیگر، که بیشتر اتفاقهای سازمانهای غیردولتی در آنها میافتد، در جاهای دیگر هم از این دست اتفاقات رخ دهد. اما واقعیت این است که مردم در شهرهای کوچک و روستاها کارهایی برای بهبود زندگی خود میکنند که فعالان مدنی حتما به آن افتخار خواهند کرد.
پدیده رشد سازمانهای کوچک در این شهرها و شکلگیری گروههای محلی در روستاها پدیده قابل توجهی است که نباید از دید فعالان اجتماعی شهرهای بزرگ و سازمانهای غیردولتی مهم کشور به دور بماند. این موضوع در حوزههای مختلفی نظیر حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، ارائه خدمات به افراد کمتوان، توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، تلاش برای بهبود وضعیت روستاها و کاهش آسیبهای اجتماعی یا حتی پیشگیری از بلایای طبیعی و . . . رخ داده است.
روزی نیست که به عنوان یک فعال غیردولتی، خبری از یک طرح یا پروژه کوچک محلی به دستمان نرسد. این گروه از فعالیتها را تحت عنوان فعالیتهای اجتماعمحور
(یا جامعه محور) نامگذاری میکنند که در طی آن، این مردم، گروه محلی، یا این اجتماع کوچک، محله یا روستا، یا ایل یا عشیره است که اقدامکننده است و این اقدامکنندگان خود طراحی میکنند، خود تضمین میکنند که مردم از ابتدا مشارکت کنند، خود اجرا میکنند و خود ارزیابی میکنند و در این مسیر، تنها به پیش نمیرود بلکه با یک رویکرد پذیرنده مشارکت، تمام دستاندرکاران و ذیربطان موضوع را به همکاری و مشارکت فرا میخوانند. در واقع مردم آگاه در سطح محلی - بهتر میتوانند در کنار هم - برای تغییر زندگی خود و بهبود آن و حفاظت از منابع و محیط خود و تواناتر کردن مردم و تلاش برای نظارت بر ارائه خدمات و کاهش آسیبها فعالیت کنند و در عین حال در کنار سازوکارهای محلی موجود نظیر شوراهای محلی، تعاونیها و سازمانهای محلی و مقامات آن همکاری کنند.
در این حرکت رو به رشد، بی شک سازمانهای غیردولتی در شهرهای بزرگ نقش مهمی داشتهاند، زیرا بخشی از تولید ادبیات در این حوزه، کندن از تهران یا شهرهای بزرگ و فعالیت در شهرهای کوچک و روستاها، ایجاد ارتباط با سازمانهای همموضوع (تجربههای قشنگی از شبکههای موضوعی در این زمینه موجود است) و درگیر شدن در فرآیند تواناترسازی مردم در سطح محلی و حتی میانی مدیون فعالیتهای نظاممند و پیگیرانه تشکلهایی است که به اهمیت این موضوع پی بردهاند. بنابراین لازم است این حرکت رو به رشد به رسمیت شناخته شده و سازوکارهای تصمیمگیری نظام در سطح کلان بپذیرد که این ابتکارات محلی، هر چند کوچک، ولی مؤثر هستند و در واقع تقویت این ابتکارات، منجر به تقویت همان فضای میانی میشود که کشور امروز نیازمند آن است.
ممکن است گفته شود که سیاستهای کلی نافی این موضوع نیست یا مقرراتی برای جلوگیری از آن وجود ندارد، یا اینکه دولت در برخی از حوزهها موافق این جریان تواناسازی محلی است یا اینکه حتی برخی از سازمانهای دولتی در سطح محلی همراه این توانمندسازی در کنار تشکلهای غیردولتی بودهاند. واقعیت این است که این شکل از مشارکت محلی - در کنار اشکال دیگر مشارکت - نیازمند آن است که از سوی دولت جدید به رسمیت شناخته شده و دولت این گروه از فعالیتهای اجتماعی را در سیاستهای اجتماعی خود به طور جدی وارد سازد و بپذیرد که این بازیگری تشکلهای غیردولتی در سطح محلی میتواند - به توسعه پایدار کشور بینجامد. این فعالیتها اگر چه تدریجی هستند و فرآیند آن همواره مهمتر از نتیجه آن است، ولی حاصل آن تضمین یک توسعه پایدار با تکیه بر مشارکت واقعی و آگاهانه مردم است.
این رویکرد مشارکتجو، رویکردی است عملی که اینک تجربه چندین ساله آن در کشور موجود است. این رویکردی است که وزارت رفاه و سازمانهای تابعه آن (بهویژه سازمان بهزیستی کشور)، سازمان محیطزیست، وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای تابعه آن، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت تعاون و حتی دانشگاهها نیازمند آن هستند. این رویکرد لازم است به عنوان یک جریان غالب در این نهادها خود را نشان دهد و دولت با نگاه مثبت و مقوم آن - به حمایت برخاسته و سیاستهای تسهیلکننده را اتخاذ نماید.
* تسهیلگر زندگی انجمنی
ارسال نظر